عشق و ميل به زندگي
:: گفتگوی آزاد :: مقالات آموزشي
صفحه 1 از 1
عشق و ميل به زندگي
عشق عبارتست از رغبت جدی به زندگی و پرورش آنچه بدان مهر می ورزیم. عشق یعنی حمایت، احترام و علاقه دو انسان به یكدیگر. عشق یعنی بودن در كنار دیگری و همراهی كردن او در تمام فراز و نشیب ها، شادی ها و ناكامی ها. عشق یعنی درك كردن و صبر داشتن.
در میل به عشق ورزیدن پیامی بسیار ساده نهفته است: «نمی خواهم از تو سوء استفاده كنم، از این كه دوستت دارم لذت می برم. می خواهم تو را بشناسم، به احساست پی ببرم، با تو رشد كنم، در شادی و غم با تو شریك باشم، در كنار و همراهت باشم و با تو الفتی برقرار كنم. » ما در تنهایی رنج می كشیم و می میریم؛ ولی در كنار هم رشد می كنیم، تغذیه، ارضاء و سعادتمند می شویم. یكی از فواید مهم عشق ورزیدن این است كه با داشتن آن انسان دنیای بزرگتری برای خود می سازد.
به نظر «اوشو» عارف معاصر هندی، میل به عشق، قاطعانه ترین نشانه برای اثبات وجود خداوند است. چون انسان عشق می ورزد پس خدا وجود دارد. چون انسان بدون عشق نمی تواند زندگی كند پس خدا وجود دارد. عشق شوق وافر درونی برای یكی بودن با كل است. میل باطنی برای فنا شدن در وحدانیت. منشاء عشق جدایی است؛ ما از منشاء جدا شده ایم. اگر درختی را از خاك بیرون بیاوری اشتیاقی عظیم برای بازگشت به خاك و ریشه دواندن در آن احساس خواهد كرد. زندگی درخت در خاك با خاك و از طریق خاك ممكن می شود و این یعنی عشق.
هر نوع عشق حتی عشق های مادی صورت هایی از عشق هستند كه در نهایت ما را به مرحله ای از كمال می رسانند و از آنجا كه كمال مطلق خداست در نهایت همه عشق ها به او ختم می شود. در مسیر خاك تا افلاك مراحل و مراتب گوناگونی از عشق را می توان برشمرد كه هر فرد به تناسب رشدی كه دارد، می تواند خود را به یكی از این مراتب برساند.
عاشق بودن از هر نوعی كه باشد در رفتار انسان ها تحولات شگرفی را ایجاد می كند، این تحولات نیز طیف وسیعی را شامل می شوند. برخی از آنها محدود و كم تأثیرند و برخی دیگر آنچنان تحول ایجاد می كنند كه جوامع بشری را تا قرن ها تحت تأثیر خود قرار می دهند و انقلابی در رفتار انسان ها به وجود می آورند.
مرد می تواند از طریق زن به هستی متصل شود و زن از طریق مرد در هستی ریشه می دواند. وقتی كه این دو نیمه به هم می رسند و در یكدیگر ادغام می شوند برای اولین بار احساس ریشه داشتن و متصل بودن می كنند و لذتی بزرگ وجود آنها را فرا می گیرد. زن و مرد به مثابه دروازه هایی هستند كه به درگاه خداوند گشوده می شوند. میل به عشق، میل به خداوند است. برخی می پندارند فقط زمانی می توانند عشق بورزند كه شخصی را یافته باشند كه از نظر آنان سزاوار عشق باشد؛ اما مطمئناً چنین شخصی یافت نمی شود زیرا مرد یا زن كامل اصلاً وجود ندارد.
از فواید مهم عشق ورزیدن این است كه با تولید آن انسان دنیای بزرگتری برای خود می سازد. عشق یك اتفاق نیست، یك احساس نیست، بلكه خواستن است، گنجی است كه نابرده رنج میسر نمی شود و دستیابی به آن مستلزم تحمل مشقت های فراوانی است. عشق یعنی خود را وقف خدمت كردن، یعنی برقراری ارتباط و خود را به لحظه ها سپردن، عشق یعنی نقض «من» و گریز از هرگونه خودرأیی و خودخواهی و خودكامگی. عشق از «من»، «ما» می سازد، از این رو موجب شكوفایی می شود. عشق فقط از درون كسی به بیرون جاری می شود كه كسی نباشد. وقتی آكنده از غرور باشی عشق ناپدید می شود. همزیستی عشق و غرور ممكن نیست، این دو جایی در كنار یكدیگر ندارند.
مشكل وقتی پیدا می شود كه بخواهیم ازدواج را با عشق درآمیزیم؛ آنگاه زیبایی عشق در مقابل واقعیت كه همان نیازهای روزمره ازدواج است رنگ می بازد. بدین ترتیب ما بدترین دشمنان خود می شویم، چرا كه با ایجاد تصویر ذهنی غیر واقعی از عشق، در برخورد با واقعیت سرخورده و مأیوس می شویم. عشق رؤیایی نمی تواند با روابط معمولی و متعادل همخوانی داشته باشد. بایستی به جای این كه پیوسته در طلب عشق رؤیایی و هیجان فوق العاده باشیم زیبایی را در كارهای معمولی جستجو كنیم. هنگامی كه عشق را از قلمرو تخیل و رؤیا بیرون آوریم و وارد زندگی روزمره كنیم انجام بسیاری از كارهایی كه حقیر و پیش پاافتاده است نیز لذت بخش خواهد شد. آنچه زندگی اجتماعی را زیبا و دلپذیر می نماید عشق است. عشق چیزی نیست كه ناگهانی و خود به خود به وجود آید. عشق آموختنی است و هر كس می تواند و باید عشق ورزیدن را بیاموزد. در مسیر زندگی كسی باید عشق ورزیدن را به شما آموخته باشد. اولین مربیان ما والدین ما هستند، گرچه كامل و بی عیب نیستند ولی كودك باید بداند كه تجلی عشق است و وجودش از عشق لبریز است. احساس عزیز بودن به كودك كمك می كند احساس ارزشمندی كند و خودپنداره مثبت در او شكل گیرد. عشق گلی است بسیار ظریف و شكننده كه باید محافظت، تقویت و آبیاری شود. عشق نیازی مبرم، حیاتی و همگانی است كه تبلور آن شكوفایی و خلاقیت می آفریند و كمبود آن انسان را به فساد و تباهی می كشاند.
اگر هر یك از ما فقط یك نفر را داشته باشیم كه بتوانیم با او صمیمانه درد دل كنیم كسی از درد تنهایی به جان نمی آمد. كسی كه شما بتوانید درد خود را با او در میان بگذارید، ترسی از پنهان كردن مسائل خود از او نداشته باشید و او احساسات و عواطف شما را صمیمانه درك كند و به جای تضعیف روحیه، همدردی كند، دلداری دهد و به شما آرامش بخشد. از طریق دوستی و اتحاد با دیگران به همان نسبت بر تواناییهایمان و شادی هایمان افزوده می شود. باید با عشق و در عشق زندگی كنیم تا معنی و مفهوم واقعی حیات را درك كنیم و از آن لذت ببریم. خوشبختی هر كس در گرو احساسی است كه نسبت به سایر انسان ها دارد. قبل از عشق ورزیدن باید تخم كینه و نفرت را از دل زدوده باشیم تا بتوانیم جایی برای عشق ورزیدن باز كنیم. دوست داشتن یكدیگر و عشق به همنوع، انگیزه اصلی انسان ها برای رعایت اصول اخلاقی است. خوشبختانه امروزه مردم به مسئله عشق توجه بیشتری نشان می دهند و آن را بدون احساس شرم و خجلت ابراز می كنند و دیگران را در عشق خود سهیم می سازند. چنانچه واقعاً جویای عشق و محبت هستید كوشش كنید بهترین شمایی را كه در وجودتان نهفته است ارائه دهید. سلامت فكر و روح هر كس بستگی به میزان پایداری و عمق دوستی و رابطه او با دیگران دارد. شما فقط از آنچه دارید می توانید ایثار كنید پس اول زندگیتان را سرشار از شادی كنید. زندگی هدف نیست. زندگی یك روند متحول است و شما قدم به قدم آن را طی می كنید و اگر بتوانید این قدم ها و این لحظات را شادی بخش و نشاط آفرین كنید آن وقت است که به مفهوم واقعی زندگی كرده اید.
عشق، تقسیم كردن خوبی ها و زیبایی هاست. عشق، بخشیدن است. برخی وقتی شاد هستند خسّت به خرج می دهند و آن را با كسی تقسیم نمی كنند، برعكس وقتی غمگین هستند ولخرج و دست و دلباز می شوند و دوست دارند دیگران را در غم و درد خود سهیم كنند. «احتكار» از هر نوع كه باشد، سمی است. اگر ببخشی، وجود از سموم پالایش می یابد. وقتی هم كه می بخشی در انتظار عمل متقابل یا پاداش نباش، حتی منتظر تشكر هم نباش بلكه از كسی كه به تو اجازه داده چیزی را با او تقسیم كنی سپاسگزار باش.
اگر هر یك از ما فقط یك نفر را داشته باشیم كه بتوانیم با او صمیمانه درد دل كنیم كسی از درد تنهایی به جان نمی آید. كسی كه شما بتوانید درد خود را با او در میان بگذارید، ترسی از پنهان كردن مسائل خود از او نداشته باشید و او احساسات و عواطف شما را صمیمانه درك كند و به جای تضعیف روحیه، همدردی كند، دلداری دهد و به شما آرامش بخشد. از طریق دوستی و اتحاد با دیگران، به همان نسبت بر توانایی ها و شادی هایمان افزوده می شود. در این میان احتمال غم و رنج هم مسلماً وجود دارد، چون اقتضای زندگی است. زندگی در عین شادی و لذت، رنج و درد زیادی هم در بردارد، اما حُسن كار در این است كه وقتی می گریم، كسی را در كنار خود دارم و هنگامی كه او می گرید، مرا در كنار خود دارد، اما در تنهایی و بی كسی كه درد بزرگی است، اشك نمی ریزیم.
حال از شما می پرسم كه شما چه كسی را به عنوان معشوق خود برگزیده اید؟ او همسر شماست یا فرزندتان یا یكی از والدین شما و یا خواهر و برادر شما و یا دوست همجنس شما؟ فرقی نمی كند، انتخاب با شماست. اما چه زبانی را برای بیان عشق خود به كار می برید؟
▪ آیا زمانی را برای بودن در كنار او اختصاص می دهید؟
▪ آیا او را با كلام خود تأیید و تصدیق می كنید؟
▪ آیا در كارها به او كمك می كنید و در سختی ها از او حمایت می كنید؟
▪ آیا با او ارتباط فیزیكی دارید، تماس برقرار می كنید و او را مورد نوازش قرار می دهید؟
▪ آیا به او هدیه می دهید؟ (الزاماً هدایا مادی نیستند بلكه می توانند حتی جملات محبت آمیز شما باشد.)
شما برای تداوم عشق و محبت خود چه راهكارهایی را تمرین می كنید؟ تمرین های زیر شما را در استمرار بخشیدن به عشق و محبتتان یاری می دهد. می توانید امتحان كنید.
1- زمانی را برای بودن در كنار همسرتان در نظر بگیرید. در اوقات معینی با او بیرون بروید.حتی می توانید برای مدت كوتاهی تلویزیون را خاموش كنید و با او گفتگو كنید.
2- با هم بودنتان را به خاطره خوشایندی تبدیل كنید.
3- به او بگویید كه عاشقش هستید. حداقل روزی یكبار جمله «دوستت دارم» را به یكدیگر بگویید.
4- گاهی چراغ ها را خاموش كنید، شمع روشن كنید، غروب خورشید را بنگرید و یا زیر نور مهتاب با هم شام بخورید.
5- تعطیلات و اوقات فراغت را به یكدیگر اختصاص دهید.
6- برای خوشحال كردن یكدیگر هر كاری كه می توانید انجام دهید. تا می توانید به یكدیگر هدیه بدهید و بدانید هدایا فقط اشیای مادی نیستند بلكه می توانند عبارات و جملات عاشقانه باشند.
7- هرگز درباره یكدیگر قضاوت نكنید و از هم انتقاد نكنید.
8- به یكدیگر احترام بگذارید و از هم حمایت كنید. با اظهار علاقه و قدردانی و تمجید و تحسین، مشوق و مدافع او باشید.
9- هنگام غم و شادی در كنار هم باشید و در گوش یكدیگر سخنان دلنشین زمزمه كنید و یكدیگر را نوازش كنید.
10- اسرار خود را به یكدیگر بگویید، اما همه آنها را فاش نكنید. از رؤیاها و آرزوهایتان برای یكدیگر حرف بزنید.
11- در كارها به یكدیگر كمك كنید.
12- با یكدیگر صادق باشید.
13- سعی كنید علائق همسرتان را بشناسید و به آنها احترام بگذارید و به انتظارات او جامه عمل بپوشانید.
14- گاهی برای یکدیگر نامه عاشقانه بنویسید و هرگاه خانه را ترك می كنید حتماً برایش یادداشت بگذارید.
15- و فراموش نكنید كه «عشق» عمر را طولانی تر و زندگی را لذت بخش تر و تن و روان را سالمتر می سازد.
نوشته: وجیهه زحمتكش
منبع: سایت تبیان
تهیه کننده : فرهاد خلفیان
در میل به عشق ورزیدن پیامی بسیار ساده نهفته است: «نمی خواهم از تو سوء استفاده كنم، از این كه دوستت دارم لذت می برم. می خواهم تو را بشناسم، به احساست پی ببرم، با تو رشد كنم، در شادی و غم با تو شریك باشم، در كنار و همراهت باشم و با تو الفتی برقرار كنم. » ما در تنهایی رنج می كشیم و می میریم؛ ولی در كنار هم رشد می كنیم، تغذیه، ارضاء و سعادتمند می شویم. یكی از فواید مهم عشق ورزیدن این است كه با داشتن آن انسان دنیای بزرگتری برای خود می سازد.
به نظر «اوشو» عارف معاصر هندی، میل به عشق، قاطعانه ترین نشانه برای اثبات وجود خداوند است. چون انسان عشق می ورزد پس خدا وجود دارد. چون انسان بدون عشق نمی تواند زندگی كند پس خدا وجود دارد. عشق شوق وافر درونی برای یكی بودن با كل است. میل باطنی برای فنا شدن در وحدانیت. منشاء عشق جدایی است؛ ما از منشاء جدا شده ایم. اگر درختی را از خاك بیرون بیاوری اشتیاقی عظیم برای بازگشت به خاك و ریشه دواندن در آن احساس خواهد كرد. زندگی درخت در خاك با خاك و از طریق خاك ممكن می شود و این یعنی عشق.
هر نوع عشق حتی عشق های مادی صورت هایی از عشق هستند كه در نهایت ما را به مرحله ای از كمال می رسانند و از آنجا كه كمال مطلق خداست در نهایت همه عشق ها به او ختم می شود. در مسیر خاك تا افلاك مراحل و مراتب گوناگونی از عشق را می توان برشمرد كه هر فرد به تناسب رشدی كه دارد، می تواند خود را به یكی از این مراتب برساند.
عاشق بودن از هر نوعی كه باشد در رفتار انسان ها تحولات شگرفی را ایجاد می كند، این تحولات نیز طیف وسیعی را شامل می شوند. برخی از آنها محدود و كم تأثیرند و برخی دیگر آنچنان تحول ایجاد می كنند كه جوامع بشری را تا قرن ها تحت تأثیر خود قرار می دهند و انقلابی در رفتار انسان ها به وجود می آورند.
مرد می تواند از طریق زن به هستی متصل شود و زن از طریق مرد در هستی ریشه می دواند. وقتی كه این دو نیمه به هم می رسند و در یكدیگر ادغام می شوند برای اولین بار احساس ریشه داشتن و متصل بودن می كنند و لذتی بزرگ وجود آنها را فرا می گیرد. زن و مرد به مثابه دروازه هایی هستند كه به درگاه خداوند گشوده می شوند. میل به عشق، میل به خداوند است. برخی می پندارند فقط زمانی می توانند عشق بورزند كه شخصی را یافته باشند كه از نظر آنان سزاوار عشق باشد؛ اما مطمئناً چنین شخصی یافت نمی شود زیرا مرد یا زن كامل اصلاً وجود ندارد.
از فواید مهم عشق ورزیدن این است كه با تولید آن انسان دنیای بزرگتری برای خود می سازد. عشق یك اتفاق نیست، یك احساس نیست، بلكه خواستن است، گنجی است كه نابرده رنج میسر نمی شود و دستیابی به آن مستلزم تحمل مشقت های فراوانی است. عشق یعنی خود را وقف خدمت كردن، یعنی برقراری ارتباط و خود را به لحظه ها سپردن، عشق یعنی نقض «من» و گریز از هرگونه خودرأیی و خودخواهی و خودكامگی. عشق از «من»، «ما» می سازد، از این رو موجب شكوفایی می شود. عشق فقط از درون كسی به بیرون جاری می شود كه كسی نباشد. وقتی آكنده از غرور باشی عشق ناپدید می شود. همزیستی عشق و غرور ممكن نیست، این دو جایی در كنار یكدیگر ندارند.
مشكل وقتی پیدا می شود كه بخواهیم ازدواج را با عشق درآمیزیم؛ آنگاه زیبایی عشق در مقابل واقعیت كه همان نیازهای روزمره ازدواج است رنگ می بازد. بدین ترتیب ما بدترین دشمنان خود می شویم، چرا كه با ایجاد تصویر ذهنی غیر واقعی از عشق، در برخورد با واقعیت سرخورده و مأیوس می شویم. عشق رؤیایی نمی تواند با روابط معمولی و متعادل همخوانی داشته باشد. بایستی به جای این كه پیوسته در طلب عشق رؤیایی و هیجان فوق العاده باشیم زیبایی را در كارهای معمولی جستجو كنیم. هنگامی كه عشق را از قلمرو تخیل و رؤیا بیرون آوریم و وارد زندگی روزمره كنیم انجام بسیاری از كارهایی كه حقیر و پیش پاافتاده است نیز لذت بخش خواهد شد. آنچه زندگی اجتماعی را زیبا و دلپذیر می نماید عشق است. عشق چیزی نیست كه ناگهانی و خود به خود به وجود آید. عشق آموختنی است و هر كس می تواند و باید عشق ورزیدن را بیاموزد. در مسیر زندگی كسی باید عشق ورزیدن را به شما آموخته باشد. اولین مربیان ما والدین ما هستند، گرچه كامل و بی عیب نیستند ولی كودك باید بداند كه تجلی عشق است و وجودش از عشق لبریز است. احساس عزیز بودن به كودك كمك می كند احساس ارزشمندی كند و خودپنداره مثبت در او شكل گیرد. عشق گلی است بسیار ظریف و شكننده كه باید محافظت، تقویت و آبیاری شود. عشق نیازی مبرم، حیاتی و همگانی است كه تبلور آن شكوفایی و خلاقیت می آفریند و كمبود آن انسان را به فساد و تباهی می كشاند.
اگر هر یك از ما فقط یك نفر را داشته باشیم كه بتوانیم با او صمیمانه درد دل كنیم كسی از درد تنهایی به جان نمی آمد. كسی كه شما بتوانید درد خود را با او در میان بگذارید، ترسی از پنهان كردن مسائل خود از او نداشته باشید و او احساسات و عواطف شما را صمیمانه درك كند و به جای تضعیف روحیه، همدردی كند، دلداری دهد و به شما آرامش بخشد. از طریق دوستی و اتحاد با دیگران به همان نسبت بر تواناییهایمان و شادی هایمان افزوده می شود. باید با عشق و در عشق زندگی كنیم تا معنی و مفهوم واقعی حیات را درك كنیم و از آن لذت ببریم. خوشبختی هر كس در گرو احساسی است كه نسبت به سایر انسان ها دارد. قبل از عشق ورزیدن باید تخم كینه و نفرت را از دل زدوده باشیم تا بتوانیم جایی برای عشق ورزیدن باز كنیم. دوست داشتن یكدیگر و عشق به همنوع، انگیزه اصلی انسان ها برای رعایت اصول اخلاقی است. خوشبختانه امروزه مردم به مسئله عشق توجه بیشتری نشان می دهند و آن را بدون احساس شرم و خجلت ابراز می كنند و دیگران را در عشق خود سهیم می سازند. چنانچه واقعاً جویای عشق و محبت هستید كوشش كنید بهترین شمایی را كه در وجودتان نهفته است ارائه دهید. سلامت فكر و روح هر كس بستگی به میزان پایداری و عمق دوستی و رابطه او با دیگران دارد. شما فقط از آنچه دارید می توانید ایثار كنید پس اول زندگیتان را سرشار از شادی كنید. زندگی هدف نیست. زندگی یك روند متحول است و شما قدم به قدم آن را طی می كنید و اگر بتوانید این قدم ها و این لحظات را شادی بخش و نشاط آفرین كنید آن وقت است که به مفهوم واقعی زندگی كرده اید.
عشق، تقسیم كردن خوبی ها و زیبایی هاست. عشق، بخشیدن است. برخی وقتی شاد هستند خسّت به خرج می دهند و آن را با كسی تقسیم نمی كنند، برعكس وقتی غمگین هستند ولخرج و دست و دلباز می شوند و دوست دارند دیگران را در غم و درد خود سهیم كنند. «احتكار» از هر نوع كه باشد، سمی است. اگر ببخشی، وجود از سموم پالایش می یابد. وقتی هم كه می بخشی در انتظار عمل متقابل یا پاداش نباش، حتی منتظر تشكر هم نباش بلكه از كسی كه به تو اجازه داده چیزی را با او تقسیم كنی سپاسگزار باش.
اگر هر یك از ما فقط یك نفر را داشته باشیم كه بتوانیم با او صمیمانه درد دل كنیم كسی از درد تنهایی به جان نمی آید. كسی كه شما بتوانید درد خود را با او در میان بگذارید، ترسی از پنهان كردن مسائل خود از او نداشته باشید و او احساسات و عواطف شما را صمیمانه درك كند و به جای تضعیف روحیه، همدردی كند، دلداری دهد و به شما آرامش بخشد. از طریق دوستی و اتحاد با دیگران، به همان نسبت بر توانایی ها و شادی هایمان افزوده می شود. در این میان احتمال غم و رنج هم مسلماً وجود دارد، چون اقتضای زندگی است. زندگی در عین شادی و لذت، رنج و درد زیادی هم در بردارد، اما حُسن كار در این است كه وقتی می گریم، كسی را در كنار خود دارم و هنگامی كه او می گرید، مرا در كنار خود دارد، اما در تنهایی و بی كسی كه درد بزرگی است، اشك نمی ریزیم.
حال از شما می پرسم كه شما چه كسی را به عنوان معشوق خود برگزیده اید؟ او همسر شماست یا فرزندتان یا یكی از والدین شما و یا خواهر و برادر شما و یا دوست همجنس شما؟ فرقی نمی كند، انتخاب با شماست. اما چه زبانی را برای بیان عشق خود به كار می برید؟
▪ آیا زمانی را برای بودن در كنار او اختصاص می دهید؟
▪ آیا او را با كلام خود تأیید و تصدیق می كنید؟
▪ آیا در كارها به او كمك می كنید و در سختی ها از او حمایت می كنید؟
▪ آیا با او ارتباط فیزیكی دارید، تماس برقرار می كنید و او را مورد نوازش قرار می دهید؟
▪ آیا به او هدیه می دهید؟ (الزاماً هدایا مادی نیستند بلكه می توانند حتی جملات محبت آمیز شما باشد.)
شما برای تداوم عشق و محبت خود چه راهكارهایی را تمرین می كنید؟ تمرین های زیر شما را در استمرار بخشیدن به عشق و محبتتان یاری می دهد. می توانید امتحان كنید.
1- زمانی را برای بودن در كنار همسرتان در نظر بگیرید. در اوقات معینی با او بیرون بروید.حتی می توانید برای مدت كوتاهی تلویزیون را خاموش كنید و با او گفتگو كنید.
2- با هم بودنتان را به خاطره خوشایندی تبدیل كنید.
3- به او بگویید كه عاشقش هستید. حداقل روزی یكبار جمله «دوستت دارم» را به یكدیگر بگویید.
4- گاهی چراغ ها را خاموش كنید، شمع روشن كنید، غروب خورشید را بنگرید و یا زیر نور مهتاب با هم شام بخورید.
5- تعطیلات و اوقات فراغت را به یكدیگر اختصاص دهید.
6- برای خوشحال كردن یكدیگر هر كاری كه می توانید انجام دهید. تا می توانید به یكدیگر هدیه بدهید و بدانید هدایا فقط اشیای مادی نیستند بلكه می توانند عبارات و جملات عاشقانه باشند.
7- هرگز درباره یكدیگر قضاوت نكنید و از هم انتقاد نكنید.
8- به یكدیگر احترام بگذارید و از هم حمایت كنید. با اظهار علاقه و قدردانی و تمجید و تحسین، مشوق و مدافع او باشید.
9- هنگام غم و شادی در كنار هم باشید و در گوش یكدیگر سخنان دلنشین زمزمه كنید و یكدیگر را نوازش كنید.
10- اسرار خود را به یكدیگر بگویید، اما همه آنها را فاش نكنید. از رؤیاها و آرزوهایتان برای یكدیگر حرف بزنید.
11- در كارها به یكدیگر كمك كنید.
12- با یكدیگر صادق باشید.
13- سعی كنید علائق همسرتان را بشناسید و به آنها احترام بگذارید و به انتظارات او جامه عمل بپوشانید.
14- گاهی برای یکدیگر نامه عاشقانه بنویسید و هرگاه خانه را ترك می كنید حتماً برایش یادداشت بگذارید.
15- و فراموش نكنید كه «عشق» عمر را طولانی تر و زندگی را لذت بخش تر و تن و روان را سالمتر می سازد.
نوشته: وجیهه زحمتكش
منبع: سایت تبیان
تهیه کننده : فرهاد خلفیان
farhad- مدیر بخش مقالات
- تعداد پستها : 27
تاريخ التسجيل : 2008-03-23
:: گفتگوی آزاد :: مقالات آموزشي
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد