دبي الگوي توسعهگردشگري در مناطقآزاد نيست
:: اخبار :: تاريخي فرهنگي و هنري
صفحه 1 از 1
دبي الگوي توسعهگردشگري در مناطقآزاد نيست
آسيبشناسي عدم توسعهگردشگري در مناطقآزاد ايران: دبي الگوي توسعهگردشگري در مناطقآزاد نيست
كارشناسان معتقدند نگرش مديريتي كشور به مناطقآزاد نگرش دهههاي پيش يعني تجارت است حالآنكه با توجه به ظرفيتهاي توسعهگردشگري موجود در اينمناطق، منهاي توسعه نسبي و نوساني گردشگري، ميتوان اين مناطق را به ظرفيتهاي درآمدزا بيشتر نزديك كرد.
آيا دبي مي تواند الگوي توسعه سرمايه گذاري در مناطق آزاد ايران باشد؟!
خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري_ در قانون نوين تجارت جهاني، مفهوم مناطق آزاد آن مفهوم تجارت محور دهه هاي پيش نيست و مقوله گردشگري و جذب توريست در اين مناطق اولويت بسيار بالاتري پيدا کرده است.
در کشور ما 6 منطقه آزاد تجاري_ صنعتي به تصويب رسيده ولي به گفته بسياري از کارشناسان نگرش نسبت به اين مناطق همان نگرش دهه هاي پيش است و با توجه به ظرفيتهاي توسعه گردشگري موجود در اين مناطق، منهاي توسعه نسبي و نوساني گردشگري در کيش؛ ديگر مناطق آزاد ايران اين مقوله را در اولويت قرار نمي دهند.
دکتر ناصر کرمي، مديرعامل شركت توسعه پايدار منابع طبيعي مي گويد:« زماني که بحث تجاري شدن جزيره کيش مطرح بود؛ طرح توسعه گردشگري در کيش را نوشتيم و مطرح کرديم و در آن زمان اولويت دوم گردشگري بود.»
وي با اشاره به تغيير اولويتهاي مناطق آزاد در اقتصاد امروز، مي افزايد:« مناطق آزاد آن مفهومي که در سال 1365 خورشيدي زمان آغاز توسعه جزيره کيش پس از انقلاب مطرح بود را ندارد و
در تجارت نوين جهاني اولويت مناطق آزاد، توسعه صنعت گردشگري در اين مناطق است و تجارت محدود شده و به عبارت ديگر مناطق آزاد توريسم محور شده است.»
وي با اشاره به دوره گذار اولويتهاي منطقه آزاد کيش، گفت:« در ابتدا که در جزيره؛ طرح محدود کردن تجارت و اولويت دادن به گردشگري مطرح شد همه نگران شدند و اين کار را عملي نميدانستند و نگران ورشکستگي جزيره بودند. اما گردشگري پس از يک دوره گذار چندساله اولويت جزيره کيش شد، ولي نه تنها کيش دچار ورشکستگي نشد، بلکه رونق بيشتري گرفت و حتي توسعه گردشگري باعث رونق تجارت هم شد.»
وي مي گويد:« امروزه کيش عمدتا بر پايه صنعت گردشگري برپاست و درصد اشغال هتلها به طور متوسط در طول سال حدود 70 درصد است.»
البته به طور مسلم امروزه همه ظرفيتهاي گردشگري اين منطقه آزاد تامين نشده و نياز به برنامهريزي و يک عزم جدي تري دارد ولي اين عزم بين مردم اين جزيره وجود دارد و آنها تاثير توسعه گردشگري کيش در رونق زندگي خويش را درک کرده اند.»
وي ابراز اميدواري کرد اين عزم ميان مسئولين نيز درعمل ايجاد شود.
مدير تحقيقات و برنامه ريزي و آموزش سازمان ايران گرددي و جهانگردي با اشاره به عدم رونق گردشگري در ديگر مناطق آزاد، يادآور شد:« متاسفانه ديدگاه آنها نسبت به يک منطقه آزاد هنوز با اولويت تجارت است و از اين تجربه موفق کيش بهره نجستهاند. مناطق آزاد قشم، چابهار، ارس، انزلي و اروند متاسفانه ازنظر گردشگري دچار زيرساختهاي بسيار غلط و عدم تفکر ساماندهي هستند. تفکر ساماندهي نيز وجود ندارد و دورنمايي نيز در اين خصوص متصور نميشود.»
وي، کيش را با توجه به شرايط موجود در کشور بهترين الگوي توسعه گردشگري در مناطق آزاد دانست و افزود:« ما در جذب گردشگر داخلي در کيش مشکلي نداريم و بايد انرژي خود را در جذب و آشنا کردن گردشگر خارجي با کيش بگذاريم.»
وي گفت:« گردشگران خارجي بايد بدانند کيش جزيره "جي جو" ايران است.»
ناصر کرمي؛ بهترين راه جذب گردشگر خارجي در کيش با توجه به پتانسيلهاي موجود را، توسعه ورزشها و تفريحهاي آبي و دريايي بيان کرد و اظهار داشت:« البته منظور از اين توسعه با توجه به شرايط و قوانين کشور است و بايد به ياد داشت کيش بهترين منطقه ماهيگيري و قايق سواري است.»
وي همچنين آينده توسعه گردشگري در مناطق آزاد را چندان دورنماي روشني ندانست و خاطرنشان شد:« در اين خصوص چندان خوش بين نيستم و عزم جدي و عملي وجود ندارد.»
به نظر مي رسد هنوز الگوي مناسبي با توجه به شرايط خاص فرهنگي و اقليمي ما درخصوص توسعه گردشگري در مناطق آزاد وجود ندارد. مناطق آزاد ما داراي پتانسلهاي ذاتي بسياري جهت جذب گردشگرند. يکي از اين ظرفيتها ظرفيتهاي تاريخي است و به نظر مي رسد نه تنها مردم بلکه بسياري از دست اندرکاران نيز با اين ظرفيت منحصر به فرد و کمياب آشنا نيستند.
شايد بسياري ندانند جزيره اي که در داستانها، سندباد پس از دريانوردي بسيار بدان مي رسد و از خوشحالي سر از پا نمي شناسد جزيره کيش و شهر حريره است.
کداميک از ما در گلستان ديده ايم که سعدي بگويد:« شبي در کيش با بازرگاني ملاقات کردم که خدم و حشم فراوان و 150 بار شتر داشت. مي گفت اندوخته اي در هندوستان و زميني در ترکستان و خيال سفر به اسکندريه دارم، شنيدم درياي مغرب مشوش است. شنيدم گوگرد پارسي به چين قيمت فراوان دارد مي برم، کاسه چيني به روم، ديباي روم به هند، فولاد هند به حلب و برديماني به پارس؟
يا اينکه کداميک مي دانيم حريره در زمان خود بين 12 هزار نفر جمعيت داشته و در آن زمان بدون بهره گرفتن از دستگاههاي پيشرفته آب شيرين تمام خليج هميشه فارس را تامين ميکرده؟
از اين نمونه هاي منحصربفرد تاريخي و فرهنگي بدون استثنا در همه مناطق آزاد ايران وجود دارد و به جز تنوع جاذبه هاي بسيار جالب طبيعي، خود جاذبه هايي هستند که مي تواند مقصد گردشگري فرهنگي بسياري از مردم دنيا باشند. شايد اگر کيش يا ديگر مناطق آزاد ما در کشوري توسعه يافته حداقل از لحاظ گردشگري بود، مي دانست چه بايد بکند، نه اينکه مقصد خريد ريش تراش يا جاروبرقي شود!
سيدمحمد بهشتي که خود در دو دوره پيش سکاندار سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري بود، معتقد است:« اگر به طور کلي بخواهيم نگاه کنيم مي بينيم مناطق آزاد ما همان مشکلي را دارند که کشور ما درخصوص گردشگري دارد و مواجه به سوء تفاهم ما قرار دارد. ما همواره ميخواهيم الگويي را براي مناطق آزاد کشورمان درنظر بگيريم که در ميان حاشيه جنوبي خليجفارس رواج دارد و سعي در تکرار رويه آنها داريم و اين درحالي است که شرايط و ظرفيتهاي ما با آنها متفاوت است.»
وي افزود:« آنها به دليل اينکه مقاصد گردشگري به صورت طبيعي ندارند مجبورند اين مقاصد را با هزينه هاي هنگفت پديد بياورند، درصورتي که ما چه از لحاظ منابع طبيعي گردشگري و چه از لحاظ تاريخي از غناي ويژه اي برخورداريم و اين استعداد به صورت ذاتي در کشور ما موجود است. متاسفانه اين موضوع را از ياد برده ايم که اصولا جنس گردشگري که وارد کشور ما مي شود با جنس گردشگري که وارد حاشيه جنوبي خليج فارس مي شود متفاوت است. طبعا نوع دعوت، ارائه خدمات و نوع پاسخگويي به نيازهاي اين گردشگر از جهات مختلف، متفاوت است.»
وي با اشاره به عدم شناخت حتي مديريتها از ظرفيتهاي منطقه آزاد تحت مديريت خودشان، ميگويد:« ازآنجايي که معمولا تصميم گيرندگان در اين حوزه، خود از شناخت کافي و تخصصي برخوردار نيستند طبيعي است که همواره شاهديم که مسير اشتباه پيموده مي شود و نتيجهاي هم حاصل نمي شود.»
وي در ادامه مي گويد:« اين مديران معمولا در توضيح فعاليتهاي مثبت خود تنها از ميزان سرمايهگذاري و صنايعي که منطقه خودشان پديد آمده صحبت مي کنند و اين همان پاسخي است که در دبي هم با آن روبرو خواهيم شد تنها تفاوت اين است که حاشيه جنوبي خليج فارس به جز چند نقطه که داراي سابقه تاريخي است، پتانسيل ديگري وجود ندارد ولي مناطق آزاد ما مملو از چنين ظرفيتهايي است به علاوه تنوع طبيعي بسيار بالا که متاسفانه همواره ناديده گرفته شده است.»
مديرعامل فعلي دانشنامه تاريخ معماري ايران مي گويد:« اين ظرفيتها حتي اگر مناطق آزاد ما به منطقه آزاد تبديل نمي شد هم وجود داشت و کاملا ذاتي است و هنگامي که مديريت اين مناطق اين ظرفيت ذاتي را نمي شناسند همان راهي را در پيش مي گيرند که دبي کم ظرفيت پيش مي گيرد که نتيجه کار هماني مي شود که امروز مي بينيم.»
وي يادآور مي شود:« مشخصا نوع توريسمي که وارد دوبي مي شود با توجه به شرايط فرهنگي موجود حتي اگر قصد کپي برداري از دوبي را داشته باشيم، دليلي براي ورود به کشور ما نميبيند. پس اينجاست که بايد اين تفاوتها را دريابيم و به ياد داشته باشيم که مي توانيم با توجه با شرايط تاريخي – طبيعي منحصر به فرد خود در مناطق آزاد نيز با درنظر گرفتن اين پتانسيلها زيرساختهاي گردشگريمان را طراحي کنيم.»
وي اين کار را مستلزم تغيير بنيانهاي نگرش در جذب گردشگر مي داند و مي گويد:« ما در بسياري از جهات در جهان استثنايي هستيم. لازم نيست براي مثال براي جذب گردشگر يک پيست اسکي چند ميليون دلاري بساريم. ما لازم نيست درون دريا را با سرمايه گذاري هنگفت شن بريزيم تا سواحل جديدي ايجاد کنيم. ما بايد راه خودمان را پيدا کنيم و آدرس خودمان را به گردشگر خارجي بدهيم.»
آينده مناطق آزاد بستگي به تغيير ديدگاه در مواردي که بيان شد دارد ولي عزمي در اين خصوص ديده مي شود و نگرش همان نگرش ده يا پانزده سال پيش است.
وي درخصوص دلايل عدم توسعه گردشگري در چابهار و قسم نسبت به کيش مي گويد:« طرح توسعه کيش پيش از انقلاب نيز مطرح بود و سرمايه گذاري هايي هم انجام شده بود و طرحي جاافتاده تر، اصولي و از همان ابتدا با اولويت توريسم مطرح شد. مثلا در مقايسه با قشم جزيره کوچکترياست و هر طرح عمراني بيشتر نمود پيدا مي کند.»
وي با تاکيد دوباره بر لزوم تغيير نگرش درخصوص توسعه گردشگري در مناطق آزاد، افزود:« حتي به نظر من پيشرفت گردشگري کيش نيز پيشرفت اصولي و ريشه اي و براساس توسعه پايدار نيست و نسبت به پتانسيلهاي ذاتي اين منطقه رشد نکرده است.»
وي، مناطق آزاد را يک هتل بزرگ و عالي خواند که همه بايد در آن احساس امنيت و راحتي کنند و گفت:« همه شرايط بايد به گونه اي باشد تا اين ذهنيت به وجود آيد که همه مي خواهند کاري کنند که به گردشگر خوش بگذرد و احساس راحتي و امنيت و خوشي کامل کند.»
البته همه مشکلات را نبايد به گردن مديريت مناطق آزاد انداخت چون متاسفانه يکي از مشکلات مناطق آزاد اين است که بسياري از تصميم ها درخصوص مناطق آزاد توسط مديريت کشور گرفته مي شود و حتي گاهي مسايل ديگر مانند مسايل سياسي هم در اين تصميم گيري ها که انتخاب مديران هم جزئي از آن است را شامل مي شود. ايجاد محدوديت هاي مختلف و مقررات دست و پا گير بيشتر بيشتر همه را فراري مي دهد.
وي با اذعان اينکه قطعا الگوي توريسم ما الگوي توريسم عشرتي نيست ادامه معتقد است:« ما از اين جهت هرگز قابل مقايسه با جزايري مانند بالي نيستيم و نمي توانيم هم باشيم و دلايل آن از هرنظر براي همه مشهود است. در عوض ما کالاي ديگري براي گردشگران داريم که مجزا و مختص خودمان است و جزيره بالي هرگز نمي تواند آن را به گردشگر ارائه کند و آن تنوع منحصرفرد فرهنگ، اقليم و جاذبه هاي بي پايان خودمان است که مناطق آزادمان نيز شامل اين تنوع مي شوند.»
وي، مشکل توسعه گردشگري در کشور و به تبع آن مناطق آزاد را محدوديتهاي مذهبي حاکم بر کشور نمي داند و مي گويد:« اگر پتانسيلهاي خودي و گردشگراني که به دنبال اين پتانسيلها هستند را شناسايي کنيم هرگز با آنها بر سر مسئله حجاب و ديگر مسايل حاشيه اي مشکل نداريم و شناخت متقابلي وجود خواهد داشت. بايد قبول کنيم عده بسياري در دنيا وجود دارند که علاقه مندند ما را ببينند و بشناسند. پس توريسمي را دعوت کنيم که مقصدش ما و فرهنگ ما باشد و در اين صورت از ميان همه کشورها ما را انتخاب مي کند.»
قشم با آن پتانسيل تاريخي فرهنگي و اقليمي و کيش با شهر تاريخي حريره و چابهار با طبيعت منحصر به فردش که از نامش هم نمايان است، مي تواند مقصد بسياري از گردشگران خارجي باشند.
وي خاطر نشان مي کند:« البته توريست هتل هم مي خواهد اما حتي آن هتل نيز بايد گوياي فرهنگ ما باشد به نحوي که بوي ايران را دهد. مثلا با توجه به تنوع زياد غذاهاي ايراني چرا اکثر هتلهاي ما اين تنوع فوق العاده را با گردشگر خارجي معرفي نمي کنند؟ البته اين مشکل ما تنها در مناطق آزاد نيست و مشکلي است که در ابعاد فکري و به تبع آن زيرساختي دچار آن هستيم.»
كميل روحاني
كارشناسان معتقدند نگرش مديريتي كشور به مناطقآزاد نگرش دهههاي پيش يعني تجارت است حالآنكه با توجه به ظرفيتهاي توسعهگردشگري موجود در اينمناطق، منهاي توسعه نسبي و نوساني گردشگري، ميتوان اين مناطق را به ظرفيتهاي درآمدزا بيشتر نزديك كرد.
آيا دبي مي تواند الگوي توسعه سرمايه گذاري در مناطق آزاد ايران باشد؟!
خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري_ در قانون نوين تجارت جهاني، مفهوم مناطق آزاد آن مفهوم تجارت محور دهه هاي پيش نيست و مقوله گردشگري و جذب توريست در اين مناطق اولويت بسيار بالاتري پيدا کرده است.
در کشور ما 6 منطقه آزاد تجاري_ صنعتي به تصويب رسيده ولي به گفته بسياري از کارشناسان نگرش نسبت به اين مناطق همان نگرش دهه هاي پيش است و با توجه به ظرفيتهاي توسعه گردشگري موجود در اين مناطق، منهاي توسعه نسبي و نوساني گردشگري در کيش؛ ديگر مناطق آزاد ايران اين مقوله را در اولويت قرار نمي دهند.
دکتر ناصر کرمي، مديرعامل شركت توسعه پايدار منابع طبيعي مي گويد:« زماني که بحث تجاري شدن جزيره کيش مطرح بود؛ طرح توسعه گردشگري در کيش را نوشتيم و مطرح کرديم و در آن زمان اولويت دوم گردشگري بود.»
وي با اشاره به تغيير اولويتهاي مناطق آزاد در اقتصاد امروز، مي افزايد:« مناطق آزاد آن مفهومي که در سال 1365 خورشيدي زمان آغاز توسعه جزيره کيش پس از انقلاب مطرح بود را ندارد و
در تجارت نوين جهاني اولويت مناطق آزاد، توسعه صنعت گردشگري در اين مناطق است و تجارت محدود شده و به عبارت ديگر مناطق آزاد توريسم محور شده است.»
وي با اشاره به دوره گذار اولويتهاي منطقه آزاد کيش، گفت:« در ابتدا که در جزيره؛ طرح محدود کردن تجارت و اولويت دادن به گردشگري مطرح شد همه نگران شدند و اين کار را عملي نميدانستند و نگران ورشکستگي جزيره بودند. اما گردشگري پس از يک دوره گذار چندساله اولويت جزيره کيش شد، ولي نه تنها کيش دچار ورشکستگي نشد، بلکه رونق بيشتري گرفت و حتي توسعه گردشگري باعث رونق تجارت هم شد.»
وي مي گويد:« امروزه کيش عمدتا بر پايه صنعت گردشگري برپاست و درصد اشغال هتلها به طور متوسط در طول سال حدود 70 درصد است.»
البته به طور مسلم امروزه همه ظرفيتهاي گردشگري اين منطقه آزاد تامين نشده و نياز به برنامهريزي و يک عزم جدي تري دارد ولي اين عزم بين مردم اين جزيره وجود دارد و آنها تاثير توسعه گردشگري کيش در رونق زندگي خويش را درک کرده اند.»
وي ابراز اميدواري کرد اين عزم ميان مسئولين نيز درعمل ايجاد شود.
مدير تحقيقات و برنامه ريزي و آموزش سازمان ايران گرددي و جهانگردي با اشاره به عدم رونق گردشگري در ديگر مناطق آزاد، يادآور شد:« متاسفانه ديدگاه آنها نسبت به يک منطقه آزاد هنوز با اولويت تجارت است و از اين تجربه موفق کيش بهره نجستهاند. مناطق آزاد قشم، چابهار، ارس، انزلي و اروند متاسفانه ازنظر گردشگري دچار زيرساختهاي بسيار غلط و عدم تفکر ساماندهي هستند. تفکر ساماندهي نيز وجود ندارد و دورنمايي نيز در اين خصوص متصور نميشود.»
وي، کيش را با توجه به شرايط موجود در کشور بهترين الگوي توسعه گردشگري در مناطق آزاد دانست و افزود:« ما در جذب گردشگر داخلي در کيش مشکلي نداريم و بايد انرژي خود را در جذب و آشنا کردن گردشگر خارجي با کيش بگذاريم.»
وي گفت:« گردشگران خارجي بايد بدانند کيش جزيره "جي جو" ايران است.»
ناصر کرمي؛ بهترين راه جذب گردشگر خارجي در کيش با توجه به پتانسيلهاي موجود را، توسعه ورزشها و تفريحهاي آبي و دريايي بيان کرد و اظهار داشت:« البته منظور از اين توسعه با توجه به شرايط و قوانين کشور است و بايد به ياد داشت کيش بهترين منطقه ماهيگيري و قايق سواري است.»
وي همچنين آينده توسعه گردشگري در مناطق آزاد را چندان دورنماي روشني ندانست و خاطرنشان شد:« در اين خصوص چندان خوش بين نيستم و عزم جدي و عملي وجود ندارد.»
به نظر مي رسد هنوز الگوي مناسبي با توجه به شرايط خاص فرهنگي و اقليمي ما درخصوص توسعه گردشگري در مناطق آزاد وجود ندارد. مناطق آزاد ما داراي پتانسلهاي ذاتي بسياري جهت جذب گردشگرند. يکي از اين ظرفيتها ظرفيتهاي تاريخي است و به نظر مي رسد نه تنها مردم بلکه بسياري از دست اندرکاران نيز با اين ظرفيت منحصر به فرد و کمياب آشنا نيستند.
شايد بسياري ندانند جزيره اي که در داستانها، سندباد پس از دريانوردي بسيار بدان مي رسد و از خوشحالي سر از پا نمي شناسد جزيره کيش و شهر حريره است.
کداميک از ما در گلستان ديده ايم که سعدي بگويد:« شبي در کيش با بازرگاني ملاقات کردم که خدم و حشم فراوان و 150 بار شتر داشت. مي گفت اندوخته اي در هندوستان و زميني در ترکستان و خيال سفر به اسکندريه دارم، شنيدم درياي مغرب مشوش است. شنيدم گوگرد پارسي به چين قيمت فراوان دارد مي برم، کاسه چيني به روم، ديباي روم به هند، فولاد هند به حلب و برديماني به پارس؟
يا اينکه کداميک مي دانيم حريره در زمان خود بين 12 هزار نفر جمعيت داشته و در آن زمان بدون بهره گرفتن از دستگاههاي پيشرفته آب شيرين تمام خليج هميشه فارس را تامين ميکرده؟
از اين نمونه هاي منحصربفرد تاريخي و فرهنگي بدون استثنا در همه مناطق آزاد ايران وجود دارد و به جز تنوع جاذبه هاي بسيار جالب طبيعي، خود جاذبه هايي هستند که مي تواند مقصد گردشگري فرهنگي بسياري از مردم دنيا باشند. شايد اگر کيش يا ديگر مناطق آزاد ما در کشوري توسعه يافته حداقل از لحاظ گردشگري بود، مي دانست چه بايد بکند، نه اينکه مقصد خريد ريش تراش يا جاروبرقي شود!
سيدمحمد بهشتي که خود در دو دوره پيش سکاندار سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري بود، معتقد است:« اگر به طور کلي بخواهيم نگاه کنيم مي بينيم مناطق آزاد ما همان مشکلي را دارند که کشور ما درخصوص گردشگري دارد و مواجه به سوء تفاهم ما قرار دارد. ما همواره ميخواهيم الگويي را براي مناطق آزاد کشورمان درنظر بگيريم که در ميان حاشيه جنوبي خليجفارس رواج دارد و سعي در تکرار رويه آنها داريم و اين درحالي است که شرايط و ظرفيتهاي ما با آنها متفاوت است.»
وي افزود:« آنها به دليل اينکه مقاصد گردشگري به صورت طبيعي ندارند مجبورند اين مقاصد را با هزينه هاي هنگفت پديد بياورند، درصورتي که ما چه از لحاظ منابع طبيعي گردشگري و چه از لحاظ تاريخي از غناي ويژه اي برخورداريم و اين استعداد به صورت ذاتي در کشور ما موجود است. متاسفانه اين موضوع را از ياد برده ايم که اصولا جنس گردشگري که وارد کشور ما مي شود با جنس گردشگري که وارد حاشيه جنوبي خليج فارس مي شود متفاوت است. طبعا نوع دعوت، ارائه خدمات و نوع پاسخگويي به نيازهاي اين گردشگر از جهات مختلف، متفاوت است.»
وي با اشاره به عدم شناخت حتي مديريتها از ظرفيتهاي منطقه آزاد تحت مديريت خودشان، ميگويد:« ازآنجايي که معمولا تصميم گيرندگان در اين حوزه، خود از شناخت کافي و تخصصي برخوردار نيستند طبيعي است که همواره شاهديم که مسير اشتباه پيموده مي شود و نتيجهاي هم حاصل نمي شود.»
وي در ادامه مي گويد:« اين مديران معمولا در توضيح فعاليتهاي مثبت خود تنها از ميزان سرمايهگذاري و صنايعي که منطقه خودشان پديد آمده صحبت مي کنند و اين همان پاسخي است که در دبي هم با آن روبرو خواهيم شد تنها تفاوت اين است که حاشيه جنوبي خليج فارس به جز چند نقطه که داراي سابقه تاريخي است، پتانسيل ديگري وجود ندارد ولي مناطق آزاد ما مملو از چنين ظرفيتهايي است به علاوه تنوع طبيعي بسيار بالا که متاسفانه همواره ناديده گرفته شده است.»
مديرعامل فعلي دانشنامه تاريخ معماري ايران مي گويد:« اين ظرفيتها حتي اگر مناطق آزاد ما به منطقه آزاد تبديل نمي شد هم وجود داشت و کاملا ذاتي است و هنگامي که مديريت اين مناطق اين ظرفيت ذاتي را نمي شناسند همان راهي را در پيش مي گيرند که دبي کم ظرفيت پيش مي گيرد که نتيجه کار هماني مي شود که امروز مي بينيم.»
وي يادآور مي شود:« مشخصا نوع توريسمي که وارد دوبي مي شود با توجه به شرايط فرهنگي موجود حتي اگر قصد کپي برداري از دوبي را داشته باشيم، دليلي براي ورود به کشور ما نميبيند. پس اينجاست که بايد اين تفاوتها را دريابيم و به ياد داشته باشيم که مي توانيم با توجه با شرايط تاريخي – طبيعي منحصر به فرد خود در مناطق آزاد نيز با درنظر گرفتن اين پتانسيلها زيرساختهاي گردشگريمان را طراحي کنيم.»
وي اين کار را مستلزم تغيير بنيانهاي نگرش در جذب گردشگر مي داند و مي گويد:« ما در بسياري از جهات در جهان استثنايي هستيم. لازم نيست براي مثال براي جذب گردشگر يک پيست اسکي چند ميليون دلاري بساريم. ما لازم نيست درون دريا را با سرمايه گذاري هنگفت شن بريزيم تا سواحل جديدي ايجاد کنيم. ما بايد راه خودمان را پيدا کنيم و آدرس خودمان را به گردشگر خارجي بدهيم.»
آينده مناطق آزاد بستگي به تغيير ديدگاه در مواردي که بيان شد دارد ولي عزمي در اين خصوص ديده مي شود و نگرش همان نگرش ده يا پانزده سال پيش است.
وي درخصوص دلايل عدم توسعه گردشگري در چابهار و قسم نسبت به کيش مي گويد:« طرح توسعه کيش پيش از انقلاب نيز مطرح بود و سرمايه گذاري هايي هم انجام شده بود و طرحي جاافتاده تر، اصولي و از همان ابتدا با اولويت توريسم مطرح شد. مثلا در مقايسه با قشم جزيره کوچکترياست و هر طرح عمراني بيشتر نمود پيدا مي کند.»
وي با تاکيد دوباره بر لزوم تغيير نگرش درخصوص توسعه گردشگري در مناطق آزاد، افزود:« حتي به نظر من پيشرفت گردشگري کيش نيز پيشرفت اصولي و ريشه اي و براساس توسعه پايدار نيست و نسبت به پتانسيلهاي ذاتي اين منطقه رشد نکرده است.»
وي، مناطق آزاد را يک هتل بزرگ و عالي خواند که همه بايد در آن احساس امنيت و راحتي کنند و گفت:« همه شرايط بايد به گونه اي باشد تا اين ذهنيت به وجود آيد که همه مي خواهند کاري کنند که به گردشگر خوش بگذرد و احساس راحتي و امنيت و خوشي کامل کند.»
البته همه مشکلات را نبايد به گردن مديريت مناطق آزاد انداخت چون متاسفانه يکي از مشکلات مناطق آزاد اين است که بسياري از تصميم ها درخصوص مناطق آزاد توسط مديريت کشور گرفته مي شود و حتي گاهي مسايل ديگر مانند مسايل سياسي هم در اين تصميم گيري ها که انتخاب مديران هم جزئي از آن است را شامل مي شود. ايجاد محدوديت هاي مختلف و مقررات دست و پا گير بيشتر بيشتر همه را فراري مي دهد.
وي با اذعان اينکه قطعا الگوي توريسم ما الگوي توريسم عشرتي نيست ادامه معتقد است:« ما از اين جهت هرگز قابل مقايسه با جزايري مانند بالي نيستيم و نمي توانيم هم باشيم و دلايل آن از هرنظر براي همه مشهود است. در عوض ما کالاي ديگري براي گردشگران داريم که مجزا و مختص خودمان است و جزيره بالي هرگز نمي تواند آن را به گردشگر ارائه کند و آن تنوع منحصرفرد فرهنگ، اقليم و جاذبه هاي بي پايان خودمان است که مناطق آزادمان نيز شامل اين تنوع مي شوند.»
وي، مشکل توسعه گردشگري در کشور و به تبع آن مناطق آزاد را محدوديتهاي مذهبي حاکم بر کشور نمي داند و مي گويد:« اگر پتانسيلهاي خودي و گردشگراني که به دنبال اين پتانسيلها هستند را شناسايي کنيم هرگز با آنها بر سر مسئله حجاب و ديگر مسايل حاشيه اي مشکل نداريم و شناخت متقابلي وجود خواهد داشت. بايد قبول کنيم عده بسياري در دنيا وجود دارند که علاقه مندند ما را ببينند و بشناسند. پس توريسمي را دعوت کنيم که مقصدش ما و فرهنگ ما باشد و در اين صورت از ميان همه کشورها ما را انتخاب مي کند.»
قشم با آن پتانسيل تاريخي فرهنگي و اقليمي و کيش با شهر تاريخي حريره و چابهار با طبيعت منحصر به فردش که از نامش هم نمايان است، مي تواند مقصد بسياري از گردشگران خارجي باشند.
وي خاطر نشان مي کند:« البته توريست هتل هم مي خواهد اما حتي آن هتل نيز بايد گوياي فرهنگ ما باشد به نحوي که بوي ايران را دهد. مثلا با توجه به تنوع زياد غذاهاي ايراني چرا اکثر هتلهاي ما اين تنوع فوق العاده را با گردشگر خارجي معرفي نمي کنند؟ البته اين مشکل ما تنها در مناطق آزاد نيست و مشکلي است که در ابعاد فکري و به تبع آن زيرساختي دچار آن هستيم.»
كميل روحاني
memar2020- مدیر بخش مقالات
- تعداد پستها : 33
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
:: اخبار :: تاريخي فرهنگي و هنري
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد