شعرهاي گوناگون
3 مشترك
صفحه 29 از 30
صفحه 29 از 30 • 1 ... 16 ... 28, 29, 30
رد: شعرهاي گوناگون
دوباره رودها جاری میشوند
دوباره سبزه ها رنگ شادی به خود میگیرند
و قاصدک ها در آسمان به پرواز در می آیند
تا کلام بودن را معنا بخشند
و من در اين هیاهوی سبز
در انتظار صدایی مانده ام
که به آمدنش ایمان دارم
و در تمنای نزدیک شدنش خواهم تپید
پرستو ها باز آواز شادی میخوانند
و قطره های باران پای کوبان به سراغ زمین میآیند
تا دوباره عطری دل انگیز را هدیه کنند
که تنها با چشم هایی بسته می توان آن را دید
پس پلک هایم را بر روی هم می نهم
و در زیر لب نجوایی می کنم
بهار تقدیم به تو....
دوباره سبزه ها رنگ شادی به خود میگیرند
و قاصدک ها در آسمان به پرواز در می آیند
تا کلام بودن را معنا بخشند
و من در اين هیاهوی سبز
در انتظار صدایی مانده ام
که به آمدنش ایمان دارم
و در تمنای نزدیک شدنش خواهم تپید
پرستو ها باز آواز شادی میخوانند
و قطره های باران پای کوبان به سراغ زمین میآیند
تا دوباره عطری دل انگیز را هدیه کنند
که تنها با چشم هایی بسته می توان آن را دید
پس پلک هایم را بر روی هم می نهم
و در زیر لب نجوایی می کنم
بهار تقدیم به تو....
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
دخترک خنده کنان گفت که چیست؟
راز این حلقه زر
راز این حلقه که مرا
این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه که در چهره او
این همه تابش و درخشندگی است
مرد حیران شد و گفت
حلقه ی خوشبختی است ،حلقه ی زندگی است
همه گفتند مبارک باشد
دخترک گفت دریغا که مرا
با زور معنی اشک باشد
سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر ان حلقه زر
دید در نقش فروزنده او
روزهایی که به امید وفای شوهر
به هدر رفته هدر
زن پریشان شد و نالید که وای
وای این حلقه که در چهره ی او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه بردگی و بنگی است
راز این حلقه زر
راز این حلقه که مرا
این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه که در چهره او
این همه تابش و درخشندگی است
مرد حیران شد و گفت
حلقه ی خوشبختی است ،حلقه ی زندگی است
همه گفتند مبارک باشد
دخترک گفت دریغا که مرا
با زور معنی اشک باشد
سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر ان حلقه زر
دید در نقش فروزنده او
روزهایی که به امید وفای شوهر
به هدر رفته هدر
زن پریشان شد و نالید که وای
وای این حلقه که در چهره ی او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه بردگی و بنگی است
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
به کودکی گفتندعشق چیست؟ گفت بازی
به نو جوانی گفتندعشق چیست؟ گفت رفیق بازی
به جوانی گفتندعشق چیست؟گفت پول و ثروت
به پیرمردی گفتندعشق یچست؟گفت عمر
به عاشقی گفتند عشق چیست؟ هیچ نگفت و سخت گریست
به نو جوانی گفتندعشق چیست؟ گفت رفیق بازی
به جوانی گفتندعشق چیست؟گفت پول و ثروت
به پیرمردی گفتندعشق یچست؟گفت عمر
به عاشقی گفتند عشق چیست؟ هیچ نگفت و سخت گریست
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
لحظه هايم بي تو پر از غم ميشود
از تمام شاديم كم ميشود
قلب من در يك غروب بي نشان
با نواي غصه همدم ميشود
اشكي از جنس بلور از جنس نور
همدم يك آه و يك دم ميشود
آسمان سينه ام در قلب شعر
مرغ تنهاي دو عالم ميشود
اين غزل يك قطره از باران بود
چونكه بر زخم تو مرهم ميشود
اين ترانه در شبي پر التهاب
هم صدا با قلب مژگان ميشود
از تمام شاديم كم ميشود
قلب من در يك غروب بي نشان
با نواي غصه همدم ميشود
اشكي از جنس بلور از جنس نور
همدم يك آه و يك دم ميشود
آسمان سينه ام در قلب شعر
مرغ تنهاي دو عالم ميشود
اين غزل يك قطره از باران بود
چونكه بر زخم تو مرهم ميشود
اين ترانه در شبي پر التهاب
هم صدا با قلب مژگان ميشود
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
تو ميروي و من فقط نگاهت ميکنم تعجب نکن که چرا گريه نميکنم بي تو، يک عمر فرصت براي گريستن دارم اما براي تماشاي تو، همين يک لحظه باقي است و شايد همين يک لحظه اجازه زيستن در چشمان تو را داشته باشم
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
پرسيد كه كار تو كدام است ?
گفتم كه جواب ناتمام است
اشعار نوشتنم غريزي ست
تصنيف نوشتنم مريضي ست
*
داني چه نشسته پشت پرده
بازار مرا مريض كرده
بازار حكيم و ما مريضيم
از دست حكيم كجا گريزيم ?
از نسخه ئ بد شفا نديديم
هر چند دوا گران خريديم
**
پرسيد كه نكته در كدا ...
گفتم كه جواب ناتمام است
اشعار نوشتنم غريزي ست
تصنيف نوشتنم مريضي ست
*
داني چه نشسته پشت پرده
بازار مرا مريض كرده
بازار حكيم و ما مريضيم
از دست حكيم كجا گريزيم ?
از نسخه ئ بد شفا نديديم
هر چند دوا گران خريديم
**
پرسيد كه نكته در كدا ...
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
زندگی یعنی نگاه آفتاب
زندگی يعنی دو رکعت عشق ناب
زندگی یعنی نگاه آفتاب
زندگی خورشيد پر خون است و بس
سايه لک بيد مجنون است و بس
زندگی فریاد سرخ بادهاست
انعکاس تیشه فرهادهاست
زندگی يعنی دو رکعت عشق ناب
زندگی یعنی نگاه آفتاب
زندگی خورشيد پر خون است و بس
سايه لک بيد مجنون است و بس
زندگی فریاد سرخ بادهاست
انعکاس تیشه فرهادهاست
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
سهم من
من که دارم به جمال تو نـــظر فرهاد
در دلم نیست تمنای دگر چون فرهاد
آن چنان محو تماشای جمالت شده ام
که ندارم دگر از خویش خبر چون فرهاد
از سر راه تــــو گــــر کــــــوه بود بر دارم
عشق یعنی گذر از کوه خطر چون فرهاد
بر سر خوان تو هر چند کریمی ای دوست
سهم من نیست بجز خون جگر چون فرهاد
لـــب شــــیرینت اگر روزی خسرو نشود
چه کند گر نزند تیشه به سر چون فرهاد
من که دارم به جمال تو نـــظر فرهاد
در دلم نیست تمنای دگر چون فرهاد
آن چنان محو تماشای جمالت شده ام
که ندارم دگر از خویش خبر چون فرهاد
از سر راه تــــو گــــر کــــــوه بود بر دارم
عشق یعنی گذر از کوه خطر چون فرهاد
بر سر خوان تو هر چند کریمی ای دوست
سهم من نیست بجز خون جگر چون فرهاد
لـــب شــــیرینت اگر روزی خسرو نشود
چه کند گر نزند تیشه به سر چون فرهاد
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
جز عشق نیست
مثل آهو می کشد گردن ولی رم می کند
با رمـــــیدنهای خــــود از عمر من کم کند
می نهد بر شتانه های خسته ام بار نگاه
بار سنگینی که پشت کوه را خم می کند
گرچه می ریزد شراب از چشم های مست او
کاسه صــــــبر مـــــرا لـــــبریز از غم می کند
با رقیبان می نشــــیند بـــاده نوشی می کند
چون مرا می بیند از غم چهره در هم می کند
بس که دور از چشم هایش سوگواری کرده ام
هر که می بیند مـــرا یــــــاد از محرم می کند
در عبور از لحظه های زندگی جز عشق نیست
آن که اســــــباب غـــــم ما را فراهم می کند
مثل آهو می کشد گردن ولی رم می کند
با رمـــــیدنهای خــــود از عمر من کم کند
می نهد بر شتانه های خسته ام بار نگاه
بار سنگینی که پشت کوه را خم می کند
گرچه می ریزد شراب از چشم های مست او
کاسه صــــــبر مـــــرا لـــــبریز از غم می کند
با رقیبان می نشــــیند بـــاده نوشی می کند
چون مرا می بیند از غم چهره در هم می کند
بس که دور از چشم هایش سوگواری کرده ام
هر که می بیند مـــرا یــــــاد از محرم می کند
در عبور از لحظه های زندگی جز عشق نیست
آن که اســــــباب غـــــم ما را فراهم می کند
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
بی تو
بی تو ،من کجا روم؟کجا روم؟
هستی من از تو مانده یادگار،
من به پای خود به دامت آمدم ،
من مگر زدست خود کنم فرار!
تا لبم، دگر نفس نمی رسد،
ناله ام به گوش کس نمی رسد،
می رسی به کام دل که بشنوی:
ناله ای ازین قفس نمی رسد...!
بی تو ،من کجا روم؟کجا روم؟
هستی من از تو مانده یادگار،
من به پای خود به دامت آمدم ،
من مگر زدست خود کنم فرار!
تا لبم، دگر نفس نمی رسد،
ناله ام به گوش کس نمی رسد،
می رسی به کام دل که بشنوی:
ناله ای ازین قفس نمی رسد...!
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
خواهم مرد
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد
تو که رفتی همه ثانیه ها سایه شدند
سایه در سایه این ثانیه ها خواهم مرد
شعله های بی تو ز بی رنگی دریا گفتند
موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد
گم شدم در قدم دوری چشمان بهار
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد
تو که رفتی همه ثانیه ها سایه شدند
سایه در سایه این ثانیه ها خواهم مرد
شعله های بی تو ز بی رنگی دریا گفتند
موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد
گم شدم در قدم دوری چشمان بهار
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
نمیدانم چرا؟
پنجره ها رو وا کنین که عشقم از سفر میاد
برای غربت شبم مژده ای از سحر میاد
صدای پاشو می شنوم تو کوچه ها قدم زنون
پر می کشه دلم براش به سوی ماه تو آسمون
آهای آهای ستاره ها فانوس راه اون بشین
بگین بیاد از این سفر تو این شب ستاره چین
پنجره ها رو وا کنین گل بریزین سبد سبد
میاد که پیشم بمونه گفته نمی ره تا ابد
ستاره ها بهش بگین جدایی و سفر بسه
بگین به این شکسته دل یه عمره دلواپسه
پنجره ها رو وا کنین که عشقم از سفر میاد
برای غربت شبم مژده ای از سحر میاد
صدای پاشو می شنوم تو کوچه ها قدم زنون
پر می کشه دلم براش به سوی ماه تو آسمون
آهای آهای ستاره ها فانوس راه اون بشین
بگین بیاد از این سفر تو این شب ستاره چین
پنجره ها رو وا کنین گل بریزین سبد سبد
میاد که پیشم بمونه گفته نمی ره تا ابد
ستاره ها بهش بگین جدایی و سفر بسه
بگین به این شکسته دل یه عمره دلواپسه
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
باید فراموشت کنم
باید فراموشت کنم
چندیست تمرین می کنم
من می توانم ! می شود !
آرام تلقین می کنم
حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ....
تا بعد، بهتر می شود ....
فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم
من می پذیرم رفته ای
و بر نمی گردی همین !
خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم
کم کم ز یادم می روی
این روزگار و رسم اوست !
این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین میکنم
باید فراموشت کنم
چندیست تمرین می کنم
من می توانم ! می شود !
آرام تلقین می کنم
حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ....
تا بعد، بهتر می شود ....
فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم
من می پذیرم رفته ای
و بر نمی گردی همین !
خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم
کم کم ز یادم می روی
این روزگار و رسم اوست !
این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین میکنم
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
عشـق
عشـق یعنـی هـمون سـلام اول
عـشق یعنـی مـایه قـوت قـلـب
عشق یعنی انفجار احساسات
عشق یعنی کم کردن فاصله ها
عشق یعنی کلید یک رابطه ای محکم
عشق یعنی در موفقیت هم شریک بودن
عشق یعنی کاری کنی که راحت پیدات کنه
عشق یعنی مثل اشرف زاده ها باهاش رفتار کنی
عشق یعنی کسی رو داشته باشی که ازت محافظت کنه
عشـق یعنـی هـمون سـلام اول
عـشق یعنـی مـایه قـوت قـلـب
عشق یعنی انفجار احساسات
عشق یعنی کم کردن فاصله ها
عشق یعنی کلید یک رابطه ای محکم
عشق یعنی در موفقیت هم شریک بودن
عشق یعنی کاری کنی که راحت پیدات کنه
عشق یعنی مثل اشرف زاده ها باهاش رفتار کنی
عشق یعنی کسی رو داشته باشی که ازت محافظت کنه
اين مطلب آخرين بار توسط magic20 در السبت يونيو 14, 2008 6:38 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
متنفرم
اگر اشک ها نمی بود داغ سینه ها
سرزمین وداع را می سوزاند
کسی را که خیلی دوست داری همیشه زود از دستش میدهی
پیش از آن که خوب نگاهش کنی مثل پرنده ای زیبا بال می گیرد
هنوز بعضی از حرف هایت را به او نگفته بودی
هنوز همه لبخندهای خود را به او نشان نداده بودی
همیشه این گونه بوده است کسی را که از دیدنش سیر نشده ای
زود از دنیای تو می رود .
امشب تمام گذشته ام را ورق زدم :
پر از لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری ، دلتنگی
افسرده ، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن .... چیزی نیافتم .
دلم به درد می آید وقتی سرنوشت را به نظاره می نشینم
کاش می شد سرنوشت را با آن روزهای شیرین عجین کرد
نفرین به بودن وقتی با درد همراه است .
من از قصه زندگی ام نمی ترسم من از بی تو بودن و به یاد تو زیستن
و تنها از خاطرات گذشته تعذیه کردن می ترسم .
زندگی ام در اوج جوانی بین شب و روزهایی است که باید بهترین
سال های زندگی ام باشد ، چنان به هم گره خورده است
که منجر به نابودی همه جانبه ام می شود .
ای کاش می تونستم از دستت فرار کنم
به چه زبانی بهت بگم ازت بدم میاد تو رو خدا دیگه دنبالم نیا
دلم هوس لحظه معراج روح را کرده است
دست تو ، سایه تو همیشه بر سر آدم ها قدرت نمایی می کند
تا آدم ها خلق میشن تو موجود نفرت انگیز هم به دنیا میای
دلم می خواهد تمام بغض هایم را جمع کنم
و با تمام وجود و تمام اشک هایم بگویم
اگر اشک ها نمی بود داغ سینه ها
سرزمین وداع را می سوزاند
کسی را که خیلی دوست داری همیشه زود از دستش میدهی
پیش از آن که خوب نگاهش کنی مثل پرنده ای زیبا بال می گیرد
هنوز بعضی از حرف هایت را به او نگفته بودی
هنوز همه لبخندهای خود را به او نشان نداده بودی
همیشه این گونه بوده است کسی را که از دیدنش سیر نشده ای
زود از دنیای تو می رود .
امشب تمام گذشته ام را ورق زدم :
پر از لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری ، دلتنگی
افسرده ، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن .... چیزی نیافتم .
دلم به درد می آید وقتی سرنوشت را به نظاره می نشینم
کاش می شد سرنوشت را با آن روزهای شیرین عجین کرد
نفرین به بودن وقتی با درد همراه است .
من از قصه زندگی ام نمی ترسم من از بی تو بودن و به یاد تو زیستن
و تنها از خاطرات گذشته تعذیه کردن می ترسم .
زندگی ام در اوج جوانی بین شب و روزهایی است که باید بهترین
سال های زندگی ام باشد ، چنان به هم گره خورده است
که منجر به نابودی همه جانبه ام می شود .
ای کاش می تونستم از دستت فرار کنم
به چه زبانی بهت بگم ازت بدم میاد تو رو خدا دیگه دنبالم نیا
دلم هوس لحظه معراج روح را کرده است
دست تو ، سایه تو همیشه بر سر آدم ها قدرت نمایی می کند
تا آدم ها خلق میشن تو موجود نفرت انگیز هم به دنیا میای
دلم می خواهد تمام بغض هایم را جمع کنم
و با تمام وجود و تمام اشک هایم بگویم
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
صورتک
صورتک جا مانده آنسوتر
چهره غمگین
نگاه خیس
سرزنش آمیز
خوف انگیز
صورتک بی من پریشان نیست
صورتک جا مانده آنسوتر
چهره غمگین
نگاه خیس
سرزنش آمیز
خوف انگیز
صورتک بی من پریشان نیست
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
آرزو
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:
بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن
گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق
گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن
گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن
گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن
گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد
گفتم زیبا ترین لحظه؟ گفت در کنار معشوق بودن
گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن
پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت: ( مرگ)
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:
بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن
گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق
گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن
گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن
گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن
گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد
گفتم زیبا ترین لحظه؟ گفت در کنار معشوق بودن
گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن
پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت: ( مرگ)
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
ساحل دریا
تو چشاش حلقه ي عشقه توي قلبش غم دنيا
منتظر به راه مي ياره تا بياد امروز و فردا
باورش نمي شه عشق و همه دنياش زير ابه
تنها مونده توي ساحل زندگي براش عذابه تنها يي براش عذابه
خاطرات لب دريا ديگه از يادش نمي ره
همه دنياش زير اب و خودشم به غم اسيره
دست اين رحم زمونه عشفشو برده به دريا
حالا از خودش ميپرسه ميادش آياوآيا
عاشقي که تنها باشه توي دنيا نميمونه
دل عاشق رو شکستن شده کار اين زمونه
خاطرات لب دريا ديگه از يادش نميره
همه دنياش زير اب و خودشم به غم اسيره
هرگز از يادش نميره
از غم دوريش ميميره
از غم دوري ميميره
ديگه از يادش نميره
از غم دوريش ميميره...........
تو چشاش حلقه ي عشقه توي قلبش غم دنيا
منتظر به راه مي ياره تا بياد امروز و فردا
باورش نمي شه عشق و همه دنياش زير ابه
تنها مونده توي ساحل زندگي براش عذابه تنها يي براش عذابه
خاطرات لب دريا ديگه از يادش نمي ره
همه دنياش زير اب و خودشم به غم اسيره
دست اين رحم زمونه عشفشو برده به دريا
حالا از خودش ميپرسه ميادش آياوآيا
عاشقي که تنها باشه توي دنيا نميمونه
دل عاشق رو شکستن شده کار اين زمونه
خاطرات لب دريا ديگه از يادش نميره
همه دنياش زير اب و خودشم به غم اسيره
هرگز از يادش نميره
از غم دوريش ميميره
از غم دوري ميميره
ديگه از يادش نميره
از غم دوريش ميميره...........
اين مطلب آخرين بار توسط magic20 در السبت يونيو 14, 2008 6:30 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
آغوش
در آغوشم بگير بگذار براي آخرين بار گرمي دستت را حس كنم
و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز كنم
نگاهم كن و التماسم را در چشمانم بخوان
قلبم به پايت افتاده است نرو
لرزش دستانم و سستي قدمهايم را نظاره كن
تنها تو را مي خواهم بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم
و بگذار دوباره در آغوشت به خواب روم
نرو.....
نگذار دوباره تنها شوم....
نرو.....
در آغوشم بگير بگذار براي آخرين بار گرمي دستت را حس كنم
و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز كنم
نگاهم كن و التماسم را در چشمانم بخوان
قلبم به پايت افتاده است نرو
لرزش دستانم و سستي قدمهايم را نظاره كن
تنها تو را مي خواهم بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم
و بگذار دوباره در آغوشت به خواب روم
نرو.....
نگذار دوباره تنها شوم....
نرو.....
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
می دونی؟
آسمون همیشه آبی نیست
همیشه هم صاف نیست
گاهی ابریه و گاهی بارونی
از آسمون همیشه هم بارون نمی باره
خب این طبیعتشه
ولی همون موقع هایی که داره بارون می باره
برو بشین پای درددل آسمون
ببین چی می گه؟ چرا داره گریه می کنه؟
دلتو بده به دل آسمون
و عوضش ازش چند تا ستاره بگیر
می دونی؟
گاهی آسمون پر از ستاره اس
ولی یه ستاره بین اون ستاره ها...
بزرگتر و قشنگتر و درخشان تره
اون ستاره توئه
من اسمشو گذاشتم ستاره تو
می دونی؟
وقتی با ستاره تو حرف می زنم
وقتی بهش خیره می شم
یا بهش چشمک می زنم
همیشه یه چیزی ازم می پرسه
می گه دوستم داری؟
منم می گم دوستت دارم
ولی دیشب ازم یه سوال دیگه پرسید
گفت تو چرا هیچ وقت از من نمی پرسی...
دوستت دارم یا نه؟
منم ازش پرسیدم تو چی؟دوستم داری؟
می دونی چی گفت؟
گفت قلبتو بده. گفتم چه جوری؟
گفت چشماتو ببند
یه نفس عمیق بکش
قلبت پرواز می کنه و خودش میاد پیش من
من همون کاری رو کردم که ستاره گفت
ستاره قلبمو گرفت
و روش یه چیزی نوشت بعد پسش داد
می دونی چی نوشته بود؟
نوشته بود دوستت دارم
نوشته ستاره تو رو قلبم موند تا آخرم می مونه
چون بهم گفت حقیقت هیچ وقت نابود نمی شه
چون باید وجود داشته باشه.
راستی!
بیا این دفعه که داره بارون میاد بریم پشت پنجره
به درددل آسمون گوش کنیم
وقتی شب می شه بیا به ستاره ها نگاه کنیم
وقتی می خوایم بخوابیم بیا به ماه شب بخیر بگیم
و وقتی صبح می شه
بیا طلوع خورشید رو که پر از عشقه نگاه کنیم
باشه که عاشق بمونیم تا آخرش.
آسمون همیشه آبی نیست
همیشه هم صاف نیست
گاهی ابریه و گاهی بارونی
از آسمون همیشه هم بارون نمی باره
خب این طبیعتشه
ولی همون موقع هایی که داره بارون می باره
برو بشین پای درددل آسمون
ببین چی می گه؟ چرا داره گریه می کنه؟
دلتو بده به دل آسمون
و عوضش ازش چند تا ستاره بگیر
می دونی؟
گاهی آسمون پر از ستاره اس
ولی یه ستاره بین اون ستاره ها...
بزرگتر و قشنگتر و درخشان تره
اون ستاره توئه
من اسمشو گذاشتم ستاره تو
می دونی؟
وقتی با ستاره تو حرف می زنم
وقتی بهش خیره می شم
یا بهش چشمک می زنم
همیشه یه چیزی ازم می پرسه
می گه دوستم داری؟
منم می گم دوستت دارم
ولی دیشب ازم یه سوال دیگه پرسید
گفت تو چرا هیچ وقت از من نمی پرسی...
دوستت دارم یا نه؟
منم ازش پرسیدم تو چی؟دوستم داری؟
می دونی چی گفت؟
گفت قلبتو بده. گفتم چه جوری؟
گفت چشماتو ببند
یه نفس عمیق بکش
قلبت پرواز می کنه و خودش میاد پیش من
من همون کاری رو کردم که ستاره گفت
ستاره قلبمو گرفت
و روش یه چیزی نوشت بعد پسش داد
می دونی چی نوشته بود؟
نوشته بود دوستت دارم
نوشته ستاره تو رو قلبم موند تا آخرم می مونه
چون بهم گفت حقیقت هیچ وقت نابود نمی شه
چون باید وجود داشته باشه.
راستی!
بیا این دفعه که داره بارون میاد بریم پشت پنجره
به درددل آسمون گوش کنیم
وقتی شب می شه بیا به ستاره ها نگاه کنیم
وقتی می خوایم بخوابیم بیا به ماه شب بخیر بگیم
و وقتی صبح می شه
بیا طلوع خورشید رو که پر از عشقه نگاه کنیم
باشه که عاشق بمونیم تا آخرش.
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
ماه من غصه چرا؟
ماه من غصه چرا؟
آسمان را بنگر که هنوز، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد
یا زمین را، که دلش از سردی شب های خزان
نه شکست و نه گرفت
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید
و در آغاز بهار دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت
تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست
ماه من غصه چرا؟
تو مرا داری و من هر شب و روز،
آرزویم همه خوشبختی توست
ماه من دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن
کار آنهایی نیست که خدا را دارند ...
ماه من غم و اندوه اگر روزی هم مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات، از لب پنجره عشق،
زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست!
او همانی است که در تارترین لحظه شب
راه نورانی امید نشانم می داد
او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد
همه زندگی ام، غرق شادی باشد
ماه من غصه اگر هست بگو تا باشد
معنی خوشبختی، بودن اندوه است
این همه غصه و غم، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه، میوه یک باغچه اند
همه را با هم و با عشق بچین ...
ولی از یاد مبر، پشت هر کوه بلند
سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند
که خدا هست، خدا هست ...
و چرا غصه چرا؟
ماه من غصه چرا؟
آسمان را بنگر که هنوز، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد
یا زمین را، که دلش از سردی شب های خزان
نه شکست و نه گرفت
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید
و در آغاز بهار دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت
تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست
ماه من غصه چرا؟
تو مرا داری و من هر شب و روز،
آرزویم همه خوشبختی توست
ماه من دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن
کار آنهایی نیست که خدا را دارند ...
ماه من غم و اندوه اگر روزی هم مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات، از لب پنجره عشق،
زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست!
او همانی است که در تارترین لحظه شب
راه نورانی امید نشانم می داد
او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد
همه زندگی ام، غرق شادی باشد
ماه من غصه اگر هست بگو تا باشد
معنی خوشبختی، بودن اندوه است
این همه غصه و غم، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه، میوه یک باغچه اند
همه را با هم و با عشق بچین ...
ولی از یاد مبر، پشت هر کوه بلند
سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند
که خدا هست، خدا هست ...
و چرا غصه چرا؟
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
تو نیستی که ببینی ...
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است!
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست!
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است!
تمام گنجشکان
که در نبود تو
مرا به باد ملامت گرفته اند
تو را به نام صدا می کنند!
تو نیستی که ببینی ، چگونه پیچیدست
طنین شعر نگاه تو در ترانه من .
تو نیستی که ببینی ، چگونه می گردد
نسیم روح تو در باغ بی جوانه من .
به خواب می ماند
تنها به خواب می ماند
چراغ ، آینه ، دیوار ، بی تو غمگینند
تو نیستی که ببینی
چگونه با دیوار
به مهربانی یک دوست ، از تو می گویم
تو نیستی که ببینی ، چگونه از دیوار
جواب می شنوم ...
تو نیستی که ببینی ...
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است!
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست!
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است!
تمام گنجشکان
که در نبود تو
مرا به باد ملامت گرفته اند
تو را به نام صدا می کنند!
تو نیستی که ببینی ، چگونه پیچیدست
طنین شعر نگاه تو در ترانه من .
تو نیستی که ببینی ، چگونه می گردد
نسیم روح تو در باغ بی جوانه من .
به خواب می ماند
تنها به خواب می ماند
چراغ ، آینه ، دیوار ، بی تو غمگینند
تو نیستی که ببینی
چگونه با دیوار
به مهربانی یک دوست ، از تو می گویم
تو نیستی که ببینی ، چگونه از دیوار
جواب می شنوم ...
تو نیستی که ببینی ...
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
دوستت دارم ...
از دل افروزترین روز جهان
خاطره ای با من هست
به شما ارزانی
سحری بود و هنوز
گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود .
گل یاس
عشق در جان هوا ریخته بود .
من به دیدار سحر می رفتم
نفسم با نفس یاس درآمیخته بود .
می گشودم پر و می رفتم و می گفتم های!
بسرای ای دل شیدا بسرای .
این دل افروزترین روز جهان را بنگر!
تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای!
در افق پشت سراپرده نور
باغ های گل سرخ
شاخه گسترده به مهر
غنچه آورده به ناز
دم به دم از نفس باد سحر
غنچه ها می شد باز
باغ های گل سرخ
یک گل سرخ درشت از دل دریا برخاست!
چون گل افشانی لبخند تو
در لحظه شیرین شکفتن!
خورشید!
چه فروغی به جهان می بخشید!
چه شکوهی...!
همه عالم به تماشا برخاست!
من به دنبال دلاویزترین شعر جهان می گشتم!
برگ ها باز شدند
یافتم! یافتم! آن نکته که می خواستمش!
با شکوفایی خورشید و گل افشانی لبخند تو آراستمش!
تار و پودش همه از خوبی و مهر
خوش تر از تافته یاس و سحر بافته ام
دوستت دارم را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است
دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن!
که فشانی بر دوست!
راز خوشبختی هر کس به پراکندن اوست!
در دل مردم عالم به خدا
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید
تو هم ای خوب من این نکته به تکرار بگو!
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار و به ده بار که صد بار بگو
دوستم داری؟ را از من بسیار بپرس!
دوستت دارم را با من بسیار بگو!
فریدون مشیری
از دل افروزترین روز جهان
خاطره ای با من هست
به شما ارزانی
سحری بود و هنوز
گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود .
گل یاس
عشق در جان هوا ریخته بود .
من به دیدار سحر می رفتم
نفسم با نفس یاس درآمیخته بود .
می گشودم پر و می رفتم و می گفتم های!
بسرای ای دل شیدا بسرای .
این دل افروزترین روز جهان را بنگر!
تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای!
در افق پشت سراپرده نور
باغ های گل سرخ
شاخه گسترده به مهر
غنچه آورده به ناز
دم به دم از نفس باد سحر
غنچه ها می شد باز
باغ های گل سرخ
یک گل سرخ درشت از دل دریا برخاست!
چون گل افشانی لبخند تو
در لحظه شیرین شکفتن!
خورشید!
چه فروغی به جهان می بخشید!
چه شکوهی...!
همه عالم به تماشا برخاست!
من به دنبال دلاویزترین شعر جهان می گشتم!
برگ ها باز شدند
یافتم! یافتم! آن نکته که می خواستمش!
با شکوفایی خورشید و گل افشانی لبخند تو آراستمش!
تار و پودش همه از خوبی و مهر
خوش تر از تافته یاس و سحر بافته ام
دوستت دارم را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است
دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن!
که فشانی بر دوست!
راز خوشبختی هر کس به پراکندن اوست!
در دل مردم عالم به خدا
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید
تو هم ای خوب من این نکته به تکرار بگو!
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار و به ده بار که صد بار بگو
دوستم داری؟ را از من بسیار بپرس!
دوستت دارم را با من بسیار بگو!
فریدون مشیری
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
هر چند که از دوری و چشمان قشنگت گله داریم...
هر چند که از دوری و چشمان قشنگت گله داریم
تا لحظه خوبی که بیایی من و دل حوصله داریم
گفتی من و تو قسمت یک پنجره باشیم قبول است
هر چند به اندازه پرواز و قفس ، فاصله داریم
یادت که نرفتست عزیزم ، که اگر دردسری هست
از خنده آن روز ، از آن کوچه ، از آن یک بله داریم
دیگر همه را گردن این قسمت و تقدیر نینداز
تقدیر کدام است؟ ببین ما خودمان مسئله داریم
عیب از خودمان نیست که تا پای قراری به میان است
هی صحبت کمبود زمان می شود و مشغله داریم؟
انگار محال است که ما قسمت یک پنجره باشیم
حالا که به اندازه پرواز و قفس فاصله داریم ...
هر چند که از دوری و چشمان قشنگت گله داریم
تا لحظه خوبی که بیایی من و دل حوصله داریم
گفتی من و تو قسمت یک پنجره باشیم قبول است
هر چند به اندازه پرواز و قفس ، فاصله داریم
یادت که نرفتست عزیزم ، که اگر دردسری هست
از خنده آن روز ، از آن کوچه ، از آن یک بله داریم
دیگر همه را گردن این قسمت و تقدیر نینداز
تقدیر کدام است؟ ببین ما خودمان مسئله داریم
عیب از خودمان نیست که تا پای قراری به میان است
هی صحبت کمبود زمان می شود و مشغله داریم؟
انگار محال است که ما قسمت یک پنجره باشیم
حالا که به اندازه پرواز و قفس فاصله داریم ...
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
آمد بهار و ...
ای کاش دست تقدیر
دانه های غصه را از دل های کوچک می شست
و هجران نبود
اما به خداوندی که فرداها در دست اوست ، بیندیش
که او برآورنده تمام آرزوهای دل های کوچک پر غصه است .
ای کاش دست تقدیر
دانه های غصه را از دل های کوچک می شست
و هجران نبود
اما به خداوندی که فرداها در دست اوست ، بیندیش
که او برآورنده تمام آرزوهای دل های کوچک پر غصه است .
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
صفحه 29 از 30 • 1 ... 16 ... 28, 29, 30
صفحه 29 از 30
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد