شعرهاي گوناگون
3 مشترك
صفحه 16 از 30
صفحه 16 از 30 • 1 ... 9 ... 15, 16, 17 ... 23 ... 30
رد: شعرهاي گوناگون
يادمان باشد که دگر ليلي و مجنوني نيست به چه قيمت دلمان بهر کسي چاک کنيم
يادمان باشد که در اين بهر دو رنگي و ريادگر حتي طلب آب ز دريا نکنيم !!
بوديم و كس قدر ندانست كه بوديم
باشد كه نباشيم و بدانند كه بوديم
يادمان باشد که در اين بهر دو رنگي و ريادگر حتي طلب آب ز دريا نکنيم !!
بوديم و كس قدر ندانست كه بوديم
باشد كه نباشيم و بدانند كه بوديم
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
اونی که یه روزی دلش با من بود...ببین قلبش شده یه تیکه از سنگ...اونی که لاف عاشقی رو میزد...یه روزی تنهام گذاشت با کلی نیرنگ...
و من بخاطر نیرنکهاش تنهاش گذاشتم...
بازم بهش فرصت جبران دادم...
و من بخاطر نیرنکهاش تنهاش گذاشتم...
بازم بهش فرصت جبران دادم...
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
برای تو ماندن و پای تو سوختن
و چه تلخ و غم انگیز است
دور از تو برای تو گریستن
و به عشق و دنیای تو نرسیدن
ای کاش می دانستی بدون تو
و به دور از دستهای مهربان و
قلب حساست زندگی چه نا شکیباس
و چه تلخ و غم انگیز است
دور از تو برای تو گریستن
و به عشق و دنیای تو نرسیدن
ای کاش می دانستی بدون تو
و به دور از دستهای مهربان و
قلب حساست زندگی چه نا شکیباس
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
از تو انتظار نداشتم منو تنها بذاری
بری و رو عده های نقره ایت پابذاری
تو شهری که پراز برجه و اسمون خراش
منو بین گرگا و غریبه ها جا بذاری
از تو انتظار نداشتم دسمو رها کنی
من واسه تو بمیرم تو به دیگری نگاه کنی
باورم نمی شه که من از خدا تو روبخوام
نو ئاسه یکی دیگه شبا خدا خدا کنی
از تو انتظار نداشتمزیر حرفات بزنی
عینک نا مهربونی روی چشمات بزنی
بری و رو عده های نقره ایت پابذاری
تو شهری که پراز برجه و اسمون خراش
منو بین گرگا و غریبه ها جا بذاری
از تو انتظار نداشتم دسمو رها کنی
من واسه تو بمیرم تو به دیگری نگاه کنی
باورم نمی شه که من از خدا تو روبخوام
نو ئاسه یکی دیگه شبا خدا خدا کنی
از تو انتظار نداشتمزیر حرفات بزنی
عینک نا مهربونی روی چشمات بزنی
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
قلبم محکوم شد به ساده بودن ... غرورم محکوم شد به خونسرد بودن ...... احساسم محکوم شد به کم حرف بودن ...دلم محکوم شد به گوشه گیر بودن ..... چشمانم محکوم شد به مهربان بودن ...... دستهایم محکوم شد به سرد بودن .... پاهایم محکوم شد به تنها رفتن ... آرزوهام محکوم شد به محال بودن .... وجودم محکوم شد به تنها بودن .... عشقم محکوم شد به محبوس بودن .... و اما امروز تو عشق من محکوم میشوی به خاطر اسیر بودن .... و من باز هم مثل همیشه خودم رو محکوم میکنم به عاشق بودن
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
پس از رفتن ات
باران هرگز نباريد
از تو
حتي نيم نگاهي نمي خواهم
تنها به حرمت آن نگاه ......
آن خاطره ........
آن خيابان .........
گامي بر اين جاده بگذار
شايد وسوسه خود
محبت باشد
شايد...........
باران هرگز نباريد
از تو
حتي نيم نگاهي نمي خواهم
تنها به حرمت آن نگاه ......
آن خاطره ........
آن خيابان .........
گامي بر اين جاده بگذار
شايد وسوسه خود
محبت باشد
شايد...........
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
نا تمام
از کنار يکديگر رد مي شويم و تنها چيزي که در سال هاي دور باقي مي ماند ،
تنها ،
خاطره ايست که مثل باد به جاي باد ، هر کجا که مي خواهد مي رود...مي وزد.
شايد به همين دليل ساده است که از خودم چيزي براي گفتن...پنهان کردن...يا از دست دادن ندارم.
مانند دانه برفي که فقط يک بار درست در برابر چشمانت ،از بالا ،از ميان هزاران دانه برف آرام فرود مي آيد
و در انبوه سپيدي برف پوش زمين جايي ، مي نشيند و گم مي شود و تو ديگر آن را نخواهي يافت ،
نخواهي ديد...همچون رهگذري که فقط يک لحظه از کنارت مي گذرد و تو تا پايان دنيا ،ديگر او را نمي بيني و نخواهي دانست که او که بود.
من هم يکي از همان رهگذرانم ! درست مثل تو !
همه ما از کنار يکديگر رد مي شويم ، گاهي به سادگي...گاهي به مهرباني...گاهي دير و...گاهي ناتمام.
ناتمام از کنارم رد شويد و سنگ ها را از راهم جمع کنيد تا به سادگي از کنارتان رد شوم
از کنار يکديگر رد مي شويم و تنها چيزي که در سال هاي دور باقي مي ماند ،
تنها ،
خاطره ايست که مثل باد به جاي باد ، هر کجا که مي خواهد مي رود...مي وزد.
شايد به همين دليل ساده است که از خودم چيزي براي گفتن...پنهان کردن...يا از دست دادن ندارم.
مانند دانه برفي که فقط يک بار درست در برابر چشمانت ،از بالا ،از ميان هزاران دانه برف آرام فرود مي آيد
و در انبوه سپيدي برف پوش زمين جايي ، مي نشيند و گم مي شود و تو ديگر آن را نخواهي يافت ،
نخواهي ديد...همچون رهگذري که فقط يک لحظه از کنارت مي گذرد و تو تا پايان دنيا ،ديگر او را نمي بيني و نخواهي دانست که او که بود.
من هم يکي از همان رهگذرانم ! درست مثل تو !
همه ما از کنار يکديگر رد مي شويم ، گاهي به سادگي...گاهي به مهرباني...گاهي دير و...گاهي ناتمام.
ناتمام از کنارم رد شويد و سنگ ها را از راهم جمع کنيد تا به سادگي از کنارتان رد شوم
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
عربده ميکشم خويش را
که در سکوت مرگ خفته ام وگويي خيال هشياري نيز نيست
تا شايد خود را در خواب به خواب بينم تا دريابم
به کدامين مکان و زمان زندگيم جا مانده ام،
که اکنون هر نفسي که بر مي آيد از لذت تهي و از زجر انبوه است
کجا جا مانده ام کجا فرو رفته ام در کدامين زمان مرده ام...
به تو ميسپارم که اگر روح اين جسد را ديدي بگو که جسمت با درد و زجر مرد
و نبودي و نديدي که بي روح ، جسد و کالبد چه زود ميپوسد
که در سکوت مرگ خفته ام وگويي خيال هشياري نيز نيست
تا شايد خود را در خواب به خواب بينم تا دريابم
به کدامين مکان و زمان زندگيم جا مانده ام،
که اکنون هر نفسي که بر مي آيد از لذت تهي و از زجر انبوه است
کجا جا مانده ام کجا فرو رفته ام در کدامين زمان مرده ام...
به تو ميسپارم که اگر روح اين جسد را ديدي بگو که جسمت با درد و زجر مرد
و نبودي و نديدي که بي روح ، جسد و کالبد چه زود ميپوسد
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
من اگر نخواهم با روز های خدا صبوری کنم چه میشود؟
نمیدانی چقدر دلم گرفته
سه ساعت است عقربه ها اسیر یک اند
حالا من با این همه مرده سیاه چه کنم؟
این جا همه چیز مرده ...
صندلی ، میز، آیینه، ستاره ، پنجره ، دیوار
حتی دریای درون قاب و ماهی های درون آب
و من که از همه مرده ترم
اگر باور نمیکنی پاورچین و ساده کنارم بیا
و ببین که بوی کافور میدهم
آواز کلاغ ها سیاهی اتاق را بیشتر میکند
سیاه پوشانی که جای خرما قار قار تعارف میکنن
نمیدانی چقدر دلم گرفته
سه ساعت است عقربه ها اسیر یک اند
حالا من با این همه مرده سیاه چه کنم؟
این جا همه چیز مرده ...
صندلی ، میز، آیینه، ستاره ، پنجره ، دیوار
حتی دریای درون قاب و ماهی های درون آب
و من که از همه مرده ترم
اگر باور نمیکنی پاورچین و ساده کنارم بیا
و ببین که بوی کافور میدهم
آواز کلاغ ها سیاهی اتاق را بیشتر میکند
سیاه پوشانی که جای خرما قار قار تعارف میکنن
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
مي خواستم زندگي کنم در را بستند
مي خواستم ستايش کنم گفتند خطرناک است
مي خواستم عاشق شوم گفتند گناه است
مي خواستم گريه کنم گفتند بهانه است مي خواستم بخندم گفتند ديوانه است
به راستي سخن گفتم گفتند بيهوده است
پس فرياد زدم....................
زندگي را نگه داريد مي خواهم پياده شوم
مي خواستم ستايش کنم گفتند خطرناک است
مي خواستم عاشق شوم گفتند گناه است
مي خواستم گريه کنم گفتند بهانه است مي خواستم بخندم گفتند ديوانه است
به راستي سخن گفتم گفتند بيهوده است
پس فرياد زدم....................
زندگي را نگه داريد مي خواهم پياده شوم
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
زندگي به من آموخت به خودم بگم :
آنگاه که غرور کسي را له مي کني،
آنگاه که کاخ آرزوهاي کسي را ويران مي کني،
آنگاه که شمع اميد کسي را خاموش مي کني،
آنگاه که بنده اي را ناديده مي انگاري ،
آنگاه که حتي گوشت را مي بندي تا صداي خرد شدن غرورش را نشنوي،
آنگاه که خدا را مي بيني و بنده خدا را ناديده مي گيري ،
مي خواهم بدانم،
دستانت را بسوي کدام آسمان دراز مي کني
تا براي خوشبختي خودت دعا کني؟
به سوي کدام قبله نماز مي گزاري که ديگران نگزارده اند؟
آنگاه که غرور کسي را له مي کني،
آنگاه که کاخ آرزوهاي کسي را ويران مي کني،
آنگاه که شمع اميد کسي را خاموش مي کني،
آنگاه که بنده اي را ناديده مي انگاري ،
آنگاه که حتي گوشت را مي بندي تا صداي خرد شدن غرورش را نشنوي،
آنگاه که خدا را مي بيني و بنده خدا را ناديده مي گيري ،
مي خواهم بدانم،
دستانت را بسوي کدام آسمان دراز مي کني
تا براي خوشبختي خودت دعا کني؟
به سوي کدام قبله نماز مي گزاري که ديگران نگزارده اند؟
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
من / عشق
پاك يعني
سرزمين لحظه
يعني بيداد
عشق من
باختن عشق
جان يعني
زندگي ليلي و
قمار مجنون
در عشق يعني ... شدن
ساختن عشق
دل يعني
كلبه وامق و
يعني عذرا
عشق شدن
من عشق
فرداي يعني
كودك مسجد
يعني الاقصي
عشق / من
عشق آميختن افروختن
يعني به هم عشق سوختن
چشمهاي يكجا يعني كردن
پر ز و غم دردهاي گريه
خون/ درد بيشمار
عشق من
يعني الاسرار
كلبه مخزن
اسرار يعني
پاك يعني
سرزمين لحظه
يعني بيداد
عشق من
باختن عشق
جان يعني
زندگي ليلي و
قمار مجنون
در عشق يعني ... شدن
ساختن عشق
دل يعني
كلبه وامق و
يعني عذرا
عشق شدن
من عشق
فرداي يعني
كودك مسجد
يعني الاقصي
عشق / من
عشق آميختن افروختن
يعني به هم عشق سوختن
چشمهاي يكجا يعني كردن
پر ز و غم دردهاي گريه
خون/ درد بيشمار
عشق من
يعني الاسرار
كلبه مخزن
اسرار يعني
اين مطلب آخرين بار توسط mahshid در الخميس أبريل 03, 2008 8:53 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
با كوچ دستانت ديگر چيزي از من نماند
كسي كه سحرگاهان گلهاي باغچه با نوازش هاي او باز مي شد
كسي كه شامگاهان با طنين خنده هايش ستارها چشمک مي زدند
مهتاب تازه مي شد و خورشيد بهانه اي براي طلوع دوباره پيدا مي كرد چيزي از من نماند
و تمام لبخندهايم با آخرين باد حزن انگيزي كه در ميان خاطره هايمان وزيد كوچ كردند
كاش مي دانستي :
تو دليل بودنم بودي ، بهانه ي زيستنم ... و بعد از كوچ دستانت چه مي خواستي از من بماند ؟ از كسي كه تمام زندگيش شده خاطرات ...
روزش ياد تو و شبش غصه ي نبودنت ...
مي داني .... تازگي نوروزم تو بودي ... و زيبايي بهارم تو ...
با تو بود كه باران در روز نخستين بهار تازه ام كرد
جوانه زدم و از نو شكفتم . كاش از دستم بر مي آمد كه شتابان به سوي تو آيم و همه چيز را يرايت بگويم...
كاش ديوار فاصله اي كه ميانمان كشيده شده فرو مي ريخت و تو برايم مي گفتي تمام ناگفته ها را.........
ناگفته هايي كه احساس مي كنم هرگز نخواهم شنيد
كسي كه سحرگاهان گلهاي باغچه با نوازش هاي او باز مي شد
كسي كه شامگاهان با طنين خنده هايش ستارها چشمک مي زدند
مهتاب تازه مي شد و خورشيد بهانه اي براي طلوع دوباره پيدا مي كرد چيزي از من نماند
و تمام لبخندهايم با آخرين باد حزن انگيزي كه در ميان خاطره هايمان وزيد كوچ كردند
كاش مي دانستي :
تو دليل بودنم بودي ، بهانه ي زيستنم ... و بعد از كوچ دستانت چه مي خواستي از من بماند ؟ از كسي كه تمام زندگيش شده خاطرات ...
روزش ياد تو و شبش غصه ي نبودنت ...
مي داني .... تازگي نوروزم تو بودي ... و زيبايي بهارم تو ...
با تو بود كه باران در روز نخستين بهار تازه ام كرد
جوانه زدم و از نو شكفتم . كاش از دستم بر مي آمد كه شتابان به سوي تو آيم و همه چيز را يرايت بگويم...
كاش ديوار فاصله اي كه ميانمان كشيده شده فرو مي ريخت و تو برايم مي گفتي تمام ناگفته ها را.........
ناگفته هايي كه احساس مي كنم هرگز نخواهم شنيد
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
هيچ کس از حال ما پرسيد؟ نه! هيچ کس اندوه مارا ديد؟ نه!
هيچ کس اشکی برای ما نريخت هر که با ما بود از ما می گريخت
چند روزی هست حالم ديدنیست حال من از اين و آن پرسيدنيست
گاه بر روی زمين زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم
حافظ ديوانه فالم را گرفت يک غزل آمد که حالم را گرفت:
" ما زياران چشم ياری داشتيم خود غلط بود آنچه می پنداشتيم"
هيچ کس اشکی برای ما نريخت هر که با ما بود از ما می گريخت
چند روزی هست حالم ديدنیست حال من از اين و آن پرسيدنيست
گاه بر روی زمين زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم
حافظ ديوانه فالم را گرفت يک غزل آمد که حالم را گرفت:
" ما زياران چشم ياری داشتيم خود غلط بود آنچه می پنداشتيم"
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
کاش بودی و با من درد دل میکردی ؛ کاش بودی و مثل گذشته به من امید
میدادی.... مرا با ان صدای مهربانت آرام میکردی ؛ مرا با آن کلام رویاییت
درمان میکردی.... همان کلامی که گویا مدتی است فراموش کرده ای
و دیگر بر زبان نمی آوری.... اما من هنوز هم به تو میگویم آن کلام مقدس را .....!
دوستت دارم عزیزم... زندگی بدون تو همین است .... دلتنگی ؛ غم ؛ غصه ؛
گریه ! زندگی بدون تو همین است .... یک دل ابری و گرفته و یک عالمه درد در
دل! همانی قلبی که با حضورت یک خانه سرخ و پر از صفا و صمیمیت شده بود
اینک یک ویرانه شده ؛ که در آن ویرانه یک پنجره شکسته و بسته رو به خوشبختی
یک قاب شکسته از عکس تو و یک دنیا دلتنگی است......
دلم بدجور گرفته است ؛ دلی که دیگر حتی با بهانه های چشمانم نیز آرام
نمی شود! چشمانم از من شاکی اند ؛
قلبم مرا نفرین میکند و دستانم تشنه گرفتن دستان مهربان تو اند!
میدادی.... مرا با ان صدای مهربانت آرام میکردی ؛ مرا با آن کلام رویاییت
درمان میکردی.... همان کلامی که گویا مدتی است فراموش کرده ای
و دیگر بر زبان نمی آوری.... اما من هنوز هم به تو میگویم آن کلام مقدس را .....!
دوستت دارم عزیزم... زندگی بدون تو همین است .... دلتنگی ؛ غم ؛ غصه ؛
گریه ! زندگی بدون تو همین است .... یک دل ابری و گرفته و یک عالمه درد در
دل! همانی قلبی که با حضورت یک خانه سرخ و پر از صفا و صمیمیت شده بود
اینک یک ویرانه شده ؛ که در آن ویرانه یک پنجره شکسته و بسته رو به خوشبختی
یک قاب شکسته از عکس تو و یک دنیا دلتنگی است......
دلم بدجور گرفته است ؛ دلی که دیگر حتی با بهانه های چشمانم نیز آرام
نمی شود! چشمانم از من شاکی اند ؛
قلبم مرا نفرین میکند و دستانم تشنه گرفتن دستان مهربان تو اند!
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه...
با خبر باش
که من غرق گناهم هر شب
با خبر باش
که من غرق گناهم هر شب
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
هر کاری که می کنم به خاطر توست
و هر چه که دارم تو به من داده ای
تمامی حرفهایت لبریز از عشق است
و تنها پناهگاه من آغوش توست
تمام آرزوهایم
و همه چیز در گذشته و آینده ام برای توست
تمام آن چیزهایی که دوستشان دارم
بتو ختم می شوند
و هر چه که دارم تو به من داده ای
تمامی حرفهایت لبریز از عشق است
و تنها پناهگاه من آغوش توست
تمام آرزوهایم
و همه چیز در گذشته و آینده ام برای توست
تمام آن چیزهایی که دوستشان دارم
بتو ختم می شوند
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
وقتی تو آمدی و دست نيازت را به سويم دراز کردی ، گفتم
ــ از قفس چه می دانی ؟ گفتی : آزادی
ــ از تنهايی ؟ گفتی : همزبانی
ــ از محبت؟: عشق
ــ از دوستی ؟ : صداقت
ــ از بهار؟: طراوت
ــ از سفر؟: انتظار
ــ از جدایی؟:؟؟؟؟؟؟؟؟؟:............
باز هم گفتم جدايی ؟ سکوت تو مرا شکست و به گريه انداخت
.
به چشمانت نگاه کردم و گفتم بگو ... تو آغوش به رويم گشودی و
گفتی:
جدايی ، هرگز ... بی تو من می ميرم.......
ــ از قفس چه می دانی ؟ گفتی : آزادی
ــ از تنهايی ؟ گفتی : همزبانی
ــ از محبت؟: عشق
ــ از دوستی ؟ : صداقت
ــ از بهار؟: طراوت
ــ از سفر؟: انتظار
ــ از جدایی؟:؟؟؟؟؟؟؟؟؟:............
باز هم گفتم جدايی ؟ سکوت تو مرا شکست و به گريه انداخت
.
به چشمانت نگاه کردم و گفتم بگو ... تو آغوش به رويم گشودی و
گفتی:
جدايی ، هرگز ... بی تو من می ميرم.......
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
از روز هـــــــایت شـتابان گـذر مکـن>که در التهاب این شتاب >نه تنـــها نقطه ی سـر آغـاز خویــــش که حتــی سر منـزل خـــود را گــــم کنــــــیزنـدگـــــــی مســابقــه نیـــسـت >زنــدگــــــی یـک سفـــر اســـــتو تـــــــو آن مســــافــــری بــــــاشکـه در هـــر گامـــش ترنــــــم خوش لـــحظــه ها جاری ســـت....در پناه معبد عشق
کاش میشد فقط یه بار واسه دلم سایه بودی هر جا که دلم میرفت تو واسش همسایه بودی کاش میشد توی دلم یه مرغ دریایی بودی توی درای دلم همیشه آفتابی بودی کاش میتونستم نگاهتو اسیر این دل بکنم اما نشد تو رفتی و دلم گرفتار نگاهت هنوز اسیر نشد نگاه تو تو کنج خونه ی دلم مثل پرستو اومدی یه روز توخلوت دلم آشیونه ساختی , پاییز رسید پر کشیدی از خونه ی دلم ببین هنوز به یادت من شبا یه فال حافظ میگیرم!چشمم به آسمونه وشعرای غمگینی میگمدرسته که جات خالیهاما صدای گرم تو خلوت تنهایی ام واسه همیشه باقیه
**********************************************************
کاش میشد فقط یه بار واسه دلم سایه بودی هر جا که دلم میرفت تو واسش همسایه بودی کاش میشد توی دلم یه مرغ دریایی بودی توی درای دلم همیشه آفتابی بودی کاش میتونستم نگاهتو اسیر این دل بکنم اما نشد تو رفتی و دلم گرفتار نگاهت هنوز اسیر نشد نگاه تو تو کنج خونه ی دلم مثل پرستو اومدی یه روز توخلوت دلم آشیونه ساختی , پاییز رسید پر کشیدی از خونه ی دلم ببین هنوز به یادت من شبا یه فال حافظ میگیرم!چشمم به آسمونه وشعرای غمگینی میگمدرسته که جات خالیهاما صدای گرم تو خلوت تنهایی ام واسه همیشه باقیه
**********************************************************
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
يادمان باشد که دگر ليلي و مجنوني نيست به چه قيمت دلمان بهر کسي چاک کنيم
يادمان باشد که در اين بهر دو رنگي و ريادگر حتي طلب آب ز دريا نکنيم !!
بوديم و كس قدر ندانست كه بوديم
باشد كه نباشيم و بدانند كه بوديم
يادمان باشد که در اين بهر دو رنگي و ريادگر حتي طلب آب ز دريا نکنيم !!
بوديم و كس قدر ندانست كه بوديم
باشد كه نباشيم و بدانند كه بوديم
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
اونی که یه روزی دلش با من بود...ببین قلبش شده یه تیکه از سنگ...اونی که لاف عاشقی رو میزد...یه روزی تنهام گذاشت با کلی نیرنگ...
و من بخاطر نیرنکهاش تنهاش گذاشتم...
بازم بهش فرصت جبران دادم...
و من بخاطر نیرنکهاش تنهاش گذاشتم...
بازم بهش فرصت جبران دادم...
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت عاشقان سکوت شب را ويران ميکردند
.................................................
اگر مثل اشک تو چشمام بودی واسه موندنت تا آخر عمر گریه نمی کردم
................................................
برای تو ماندن و پای تو سوختن
و چه تلخ و غم انگیز است
دور از تو برای تو گریستن
و به عشق و دنیای تو نرسیدن
ای کاش می دانستی بدون تو
و به دور از دستهای مهربان و
قلب حساست زندگی چه نا شکیباس
.................................................
اگر مثل اشک تو چشمام بودی واسه موندنت تا آخر عمر گریه نمی کردم
................................................
برای تو ماندن و پای تو سوختن
و چه تلخ و غم انگیز است
دور از تو برای تو گریستن
و به عشق و دنیای تو نرسیدن
ای کاش می دانستی بدون تو
و به دور از دستهای مهربان و
قلب حساست زندگی چه نا شکیباس
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
متاسفم برات....!!!
فکر میکنی کی هستی؟
فکر میکنی چی هستی؟
که وا سه ی غرورت قلب منو شکستی؟؟
از تو انتظار نداشتم منو تنها بذاری
بری و رو عده های نقره ایت پابذاری
تو شهری که پراز برجه و اسمون خراش
منو بین گرگا و غریبه ها جا بذاری
از تو انتظار نداشتم دسمو رها کنی
من واسه تو بمیرم تو به دیگری نگاه کنی
باورم نمی شه که من از خدا تو روبخوام
نو ئاسه یکی دیگه شبا خدا خدا کنی
از تو انتظار نداشتمزیر حرفات بزنی
عینک نا مهربونی روی چشمات بزنی
فکر میکنی کی هستی؟
فکر میکنی چی هستی؟
که وا سه ی غرورت قلب منو شکستی؟؟
از تو انتظار نداشتم منو تنها بذاری
بری و رو عده های نقره ایت پابذاری
تو شهری که پراز برجه و اسمون خراش
منو بین گرگا و غریبه ها جا بذاری
از تو انتظار نداشتم دسمو رها کنی
من واسه تو بمیرم تو به دیگری نگاه کنی
باورم نمی شه که من از خدا تو روبخوام
نو ئاسه یکی دیگه شبا خدا خدا کنی
از تو انتظار نداشتمزیر حرفات بزنی
عینک نا مهربونی روی چشمات بزنی
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
قلبم محکوم شد به ساده بودن ... غرورم محکوم شد به خونسرد بودن ...... احساسم محکوم شد به کم حرف بودن ...دلم محکوم شد به گوشه گیر بودن ..... چشمانم محکوم شد به مهربان بودن ...... دستهایم محکوم شد به سرد بودن .... پاهایم محکوم شد به تنها رفتن ... آرزوهام محکوم شد به محال بودن .... وجودم محکوم شد به تنها بودن .... عشقم محکوم شد به محبوس بودن .... و اما امروز تو عشق من محکوم میشوی به خاطر اسیر بودن .... و من باز هم مثل همیشه خودم رو محکوم میکنم به عاشق بودن
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
پس از رفتن ات
باران هرگز نباريد
از تو
حتي نيم نگاهي نمي خواهم
تنها به حرمت آن نگاه ......
آن خاطره ........
آن خيابان .........
گامي بر اين جاده بگذار
شايد وسوسه خود
محبت باشد
شايد...........
--------------------------------------------------------------------------------
باران هرگز نباريد
از تو
حتي نيم نگاهي نمي خواهم
تنها به حرمت آن نگاه ......
آن خاطره ........
آن خيابان .........
گامي بر اين جاده بگذار
شايد وسوسه خود
محبت باشد
شايد...........
--------------------------------------------------------------------------------
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
صفحه 16 از 30 • 1 ... 9 ... 15, 16, 17 ... 23 ... 30
صفحه 16 از 30
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد