شعرهاي گوناگون
3 مشترك
صفحه 2 از 30
صفحه 2 از 30 • 1, 2, 3 ... 16 ... 30
رد: شعرهاي گوناگون
پاييز سرد
باز هم پاييز زرد دستانم را بست
باز هم چشمانم را در تنهايي شکست
بيا که دستانم باز هم بهانه تورا ميگيرند
تقديم به تنها عشقم گونل
باز هم پاييز زرد دستانم را بست
باز هم چشمانم را در تنهايي شکست
بيا که دستانم باز هم بهانه تورا ميگيرند
تقديم به تنها عشقم گونل
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
باز هم در تنهايي به قاب عکس نگاه ميکنم
به تنهايي خود
به پاييز سرد وبي روح
به تنهايي خود
به پاييز سرد وبي روح
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
میدانم بر نخواهی گشت
زمان همه چیز را پشت سر خواهد گذاشت
میدانم که بر نخواهی گشت
چه اتفاقی بین ما افتاد
هرگز تکرار نخواهد شد
هزاران سال کافی نخواهد بود برای من که خاطرات تو در ذهنم محو شوند
و اکنون این جا هستم
میدانم که میگذارم فرار کنی
میدانم که تر ا گم خواهم کرد
هیچ چیز نمی تواند همان طور که پیشتر بود باشد
یک هزاره میتوانست برای تو کافی باشد که مرا ببخشی
من این جا هستم
عاشق تو حذف شده از
عکسها و دفترچه های خاطرات
و تمام چیزها و یادگاریها
نمی توانم در ک کنم دارم دیوانه میشوم و از خودم دلقک بازی در میاورم
نامه هایی که نوشتم هرگز نفرستادم
نمی خواستی که مرا بشناسی
نمیتوانم قبول کنم که چقدر من ابله بودم
مسله اصلی گذشت زمان و وفاداری من است
اگر هنوز در باره من فکر میکنی
مطمئنا میدانی که من هنوز منتظر تو هستم .
زمان همه چیز را پشت سر خواهد گذاشت
میدانم که بر نخواهی گشت
چه اتفاقی بین ما افتاد
هرگز تکرار نخواهد شد
هزاران سال کافی نخواهد بود برای من که خاطرات تو در ذهنم محو شوند
و اکنون این جا هستم
میدانم که میگذارم فرار کنی
میدانم که تر ا گم خواهم کرد
هیچ چیز نمی تواند همان طور که پیشتر بود باشد
یک هزاره میتوانست برای تو کافی باشد که مرا ببخشی
من این جا هستم
عاشق تو حذف شده از
عکسها و دفترچه های خاطرات
و تمام چیزها و یادگاریها
نمی توانم در ک کنم دارم دیوانه میشوم و از خودم دلقک بازی در میاورم
نامه هایی که نوشتم هرگز نفرستادم
نمی خواستی که مرا بشناسی
نمیتوانم قبول کنم که چقدر من ابله بودم
مسله اصلی گذشت زمان و وفاداری من است
اگر هنوز در باره من فکر میکنی
مطمئنا میدانی که من هنوز منتظر تو هستم .
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
در میان من و تو فاصله ها ست.
گاه می اندیشم،
-می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!
تو توانائی بخشش داری.
دستهای تو توانائی آن را دارد؛
-که مرا، زندگانی بخشد.
وتو چون مصرع شعری زیبا،
سطر برجسته ای از زندگی من هستی.
گاه می اندیشم،
-می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!
تو توانائی بخشش داری.
دستهای تو توانائی آن را دارد؛
-که مرا، زندگانی بخشد.
وتو چون مصرع شعری زیبا،
سطر برجسته ای از زندگی من هستی.
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
فرصت ماندن چند لحظه ای است و بس
برای قدم زدن در دشتهای ارغوانی
برای دست یافتن به رویاهای سپید
برای از بین بردن هجوم سنگین کینه
برای نگاه کردن به کوچ کبوترهای غریب
و برای گفتن آنچه باید گفت
آنچه که سالیان سال به صورت یک سکوت در دلها خاموش مانده است
برای قدم زدن در دشتهای ارغوانی
برای دست یافتن به رویاهای سپید
برای از بین بردن هجوم سنگین کینه
برای نگاه کردن به کوچ کبوترهای غریب
و برای گفتن آنچه باید گفت
آنچه که سالیان سال به صورت یک سکوت در دلها خاموش مانده است
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
اگر نمی توانی بلوطی برفراز تپه ای باشی
بوته ای دردامنه کوهی باش
ولی بهترین بوته ای باش که کنا راه میروید
اگرنمیتوانی درخت باشی بوته باش
اگر نمی توانی بوته ای باشی علف کوچکی باش
وچشم اندازکنار شاهراهی را شادمانه ترکن
اگر نمی توانی نهنگ باشی فقط یک ماهی کوچک باش
ولی بازیگوش ترین ماهی دریاچه !
همه مارا که ناخدا نمی کنند
اما ملوان می توان بود
بوته ای دردامنه کوهی باش
ولی بهترین بوته ای باش که کنا راه میروید
اگرنمیتوانی درخت باشی بوته باش
اگر نمی توانی بوته ای باشی علف کوچکی باش
وچشم اندازکنار شاهراهی را شادمانه ترکن
اگر نمی توانی نهنگ باشی فقط یک ماهی کوچک باش
ولی بازیگوش ترین ماهی دریاچه !
همه مارا که ناخدا نمی کنند
اما ملوان می توان بود
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
عشق یعنی یه نفر دیگه هم آرزوهات رو بدونی.
عشق یعنی بدانی که چه خواهد گفت.
عشق یعنی وقتی نیست به یاد خاطرات اون لبخند بزنی.
عشق یعنی به خاطر اون پا روی دلت بزاری.
عشق یعنی تفاهم در مشکلات.
عشق یعنی بدونی که نمیشه اما نتونی ترکش کنی.
عشق یعنی وقتی دیدیش تنت آنقدر گرم بشه که دکمه پیراهنت رو بازکنی یا آستینت را بالا بزنی.
عشق یعنی فرار از تیرس نگاه معشوقت حتی در تابلو ترین نقطه دنیا.
عشق یعنی وقتی سفر رفتی توی جیبت قلبشو با خودت ببری.
عشق یعنی آرامش در کنار معشوق حتی در هنگام درد.
عشق یعنی فراموشی درد یک جراحت.
عشق یعنی فراموشی معشوق.................
عشق یعنی بدانی که چه خواهد گفت.
عشق یعنی وقتی نیست به یاد خاطرات اون لبخند بزنی.
عشق یعنی به خاطر اون پا روی دلت بزاری.
عشق یعنی تفاهم در مشکلات.
عشق یعنی بدونی که نمیشه اما نتونی ترکش کنی.
عشق یعنی وقتی دیدیش تنت آنقدر گرم بشه که دکمه پیراهنت رو بازکنی یا آستینت را بالا بزنی.
عشق یعنی فرار از تیرس نگاه معشوقت حتی در تابلو ترین نقطه دنیا.
عشق یعنی وقتی سفر رفتی توی جیبت قلبشو با خودت ببری.
عشق یعنی آرامش در کنار معشوق حتی در هنگام درد.
عشق یعنی فراموشی درد یک جراحت.
عشق یعنی فراموشی معشوق.................
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
عشق در لحظه پدید می آید، دوست داشتن در امتداد زمان .
عشق معیارها را در هم می ریزد ، دوست داشتن بر پایه معیارها بنا میشود
عشق ویران کردن خویش است و دوست داشتن ساختنی عظیم .
عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشد، دوست داشتن از شناختن
سرچشمه می گیرد
عشق قانون نمی شناسد ، دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه ای از
قوانین طبیعی است
عشق فوران می کند چون آتشفشان و شره می کند چون آبشاری عظیم
دوست داشتن جاری می شود چون رودخانه بر بستری با شیب نرم .
عشق ، دق الباب نمی کند ، حرف شنو نیست ، درس خوانده نیست ،
درویش نیست،حسابگر نیست ، سر به زیر نیست ، مطیع نیست ،
دیوار را باور نمی کند/کوه را باور نمی کند ، گرداب را باور نمی کند ، زخم دهان باز کرده را باور نمی کند ،
مرگ را باور نمی کند؛
عشق معیارها را در هم می ریزد ، دوست داشتن بر پایه معیارها بنا میشود
عشق ویران کردن خویش است و دوست داشتن ساختنی عظیم .
عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشد، دوست داشتن از شناختن
سرچشمه می گیرد
عشق قانون نمی شناسد ، دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه ای از
قوانین طبیعی است
عشق فوران می کند چون آتشفشان و شره می کند چون آبشاری عظیم
دوست داشتن جاری می شود چون رودخانه بر بستری با شیب نرم .
عشق ، دق الباب نمی کند ، حرف شنو نیست ، درس خوانده نیست ،
درویش نیست،حسابگر نیست ، سر به زیر نیست ، مطیع نیست ،
دیوار را باور نمی کند/کوه را باور نمی کند ، گرداب را باور نمی کند ، زخم دهان باز کرده را باور نمی کند ،
مرگ را باور نمی کند؛
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
بهم گفت :دوست داری عاشق کسی بشی که عاشقت نیست؟
گفتم: نه
گفت :دوست داری کسیا تو قلبت جا بدی که تو واسش مهم نیستی؟
گفتم: نه
گفت:دوست داری واسه کسی بمیری که جون تو واسش مهم نیست؟
گفتم : نه
گفت:حاضری غرورتا به خاطره کسی بشکنی که...،
توی آغوشه کسی باشی که...،
از لب کسی بوسه بگیری که...،
عشقتا باور نداره ؟
گفتم: نه
گفتم: نه
گفت :دوست داری کسیا تو قلبت جا بدی که تو واسش مهم نیستی؟
گفتم: نه
گفت:دوست داری واسه کسی بمیری که جون تو واسش مهم نیست؟
گفتم : نه
گفت:حاضری غرورتا به خاطره کسی بشکنی که...،
توی آغوشه کسی باشی که...،
از لب کسی بوسه بگیری که...،
عشقتا باور نداره ؟
گفتم: نه
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
گفت : یا عاشق نشو یا اگه عاشق شدی عاشق کسی باش که عاشق تو باشه.
زیبایی عشق را به وجود نمی آورد،بلکه عشق است که زیبایی را به وجود می آورد.
زیبایی عشق را به وجود نمی آورد،بلکه عشق است که زیبایی را به وجود می آورد.
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
اين ابرهاي سوخته ي سوگوار
تابوت آفتاب را به كجا مي برند ؟
اين بادهاي تشنه هار و حريص وار
دنبال آبگون سراب كدام باغ
پاي حصارهاي افق سينه مي درند ؟
اكنون درخت لخت كوير
پايان نااميدي
و آغاز خستگي كدامين مسافر است ؟
مرغان رهگذر
مرگ كدام قاصد گمگشته را
از جاده هاي پرت به قريه مي آورند ؟
اي شب ! به من بگو
اكنون ستاره ها
نجواگران مرثيه عشق كيستند
هنگام عصر بر سر ديوار باغ ما
باز آن دو مرغ خسته چرا مي گريستند ؟
________________________________________
تابوت آفتاب را به كجا مي برند ؟
اين بادهاي تشنه هار و حريص وار
دنبال آبگون سراب كدام باغ
پاي حصارهاي افق سينه مي درند ؟
اكنون درخت لخت كوير
پايان نااميدي
و آغاز خستگي كدامين مسافر است ؟
مرغان رهگذر
مرگ كدام قاصد گمگشته را
از جاده هاي پرت به قريه مي آورند ؟
اي شب ! به من بگو
اكنون ستاره ها
نجواگران مرثيه عشق كيستند
هنگام عصر بر سر ديوار باغ ما
باز آن دو مرغ خسته چرا مي گريستند ؟
________________________________________
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
نگاهم كردي و راز نگاهت را نفهميدم
كنارم بودي اما من حضورت را نفهميدم
تو از پرواز گفتي از غروب انتظار
و من معناي خورشيد وصالت را نفهميدم .
________________________________________
نه!!!
هرگز شب را باور نكردم
چرا كه
در فراسوهاي دهليزش
به اميد دريچه اي دل بسته بودم.
________________________________________
با شب چه رازها كه نگفتم
اما شب هم راز دار نبود
چو با ستاره ها نشست
راز را نگه نداشت
زبان گشود.
________________________________________
كنارم بودي اما من حضورت را نفهميدم
تو از پرواز گفتي از غروب انتظار
و من معناي خورشيد وصالت را نفهميدم .
________________________________________
نه!!!
هرگز شب را باور نكردم
چرا كه
در فراسوهاي دهليزش
به اميد دريچه اي دل بسته بودم.
________________________________________
با شب چه رازها كه نگفتم
اما شب هم راز دار نبود
چو با ستاره ها نشست
راز را نگه نداشت
زبان گشود.
________________________________________
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
آنكه مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت
در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهايي ما را به رخ ما بكشد
تنه اي بر در اين خانه تنها زد و رفت
________________________________________
گريه كردم تا بدوني زندگي بي غم نميشه
اگه دستم و بگيري از غرورت كم نميشه
ساكت و صبور و عاشق وقتي حوصله نداري
پيش حرفاي دل من حرف عشق و كم مياري
لحظه هام تلخ و حقيرن وقتي قهري با دل من
كاش چشات يه جاده ميزد از دل تو تا دل من
________________________________________
در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهايي ما را به رخ ما بكشد
تنه اي بر در اين خانه تنها زد و رفت
________________________________________
گريه كردم تا بدوني زندگي بي غم نميشه
اگه دستم و بگيري از غرورت كم نميشه
ساكت و صبور و عاشق وقتي حوصله نداري
پيش حرفاي دل من حرف عشق و كم مياري
لحظه هام تلخ و حقيرن وقتي قهري با دل من
كاش چشات يه جاده ميزد از دل تو تا دل من
________________________________________
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
درجواني غصه خوردم هيچ کس يادم نکرد
درقفس ماندم ولي صيادآزادم نکرد
آتش عشقت چنان از زندگي سيرم کرد
آرزوي مرگ کردم؛مرگ هم يادم نکرد
________________________________________
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت
بيچاره از اين عشق سوختن آموخت
فرق منو پروانه در اينست
پروانه پرش سوخت ولي من جگرم سوخت
________________________________________
گفتم به گل زرد چرا رنگ مني
افسرده و دلتنگ چرا مثل مني
من عاشق اويم که رنگم شده زرد
تو عاشق کيستي که هم رنگ مني
________________________________________
درقفس ماندم ولي صيادآزادم نکرد
آتش عشقت چنان از زندگي سيرم کرد
آرزوي مرگ کردم؛مرگ هم يادم نکرد
________________________________________
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت
بيچاره از اين عشق سوختن آموخت
فرق منو پروانه در اينست
پروانه پرش سوخت ولي من جگرم سوخت
________________________________________
گفتم به گل زرد چرا رنگ مني
افسرده و دلتنگ چرا مثل مني
من عاشق اويم که رنگم شده زرد
تو عاشق کيستي که هم رنگ مني
________________________________________
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
بودنم را هيچ کس باور نداشت
هيچ کس کاري به کار من نداشت
بنويسيد بعد مرگم روي سنگ
با خطوطي نرم زيبا وقشنگ
انکه خوابيده در اين گور سرد
بودنش را هيچ کس باور نکرد
________________________________________
بوسه زيباست...!
يادآور شيرين ترين لحظه هاست،
تدايي کننده ناب ترين خاطره هاست...؛
و بوسه عشق :
سر مست کننده،
ديوانه کننده،
مد هوش کننده،
اما بهترين بوسه هاست
________________________________________
هيچ کس کاري به کار من نداشت
بنويسيد بعد مرگم روي سنگ
با خطوطي نرم زيبا وقشنگ
انکه خوابيده در اين گور سرد
بودنش را هيچ کس باور نکرد
________________________________________
بوسه زيباست...!
يادآور شيرين ترين لحظه هاست،
تدايي کننده ناب ترين خاطره هاست...؛
و بوسه عشق :
سر مست کننده،
ديوانه کننده،
مد هوش کننده،
اما بهترين بوسه هاست
________________________________________
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
در دياري که در آن نيست کسي يار کسي
کاش يا رب که نيفتد به کسي کار کسي
________________________________________
خوب رويان جهان رحم ندارد دلشان بايد از جان گذرد هر که شود همدمشان
روزي که سرشتند ز گل پيکرشان سنگي اندر گلشان بود و همان شد دلشان
________________________________________
آن كه مي گفت ز يك گل نشود فصل بهار
چه خبرداشت كه همچون توگلي مي رويد
________________________________________
کاش يا رب که نيفتد به کسي کار کسي
________________________________________
خوب رويان جهان رحم ندارد دلشان بايد از جان گذرد هر که شود همدمشان
روزي که سرشتند ز گل پيکرشان سنگي اندر گلشان بود و همان شد دلشان
________________________________________
آن كه مي گفت ز يك گل نشود فصل بهار
چه خبرداشت كه همچون توگلي مي رويد
________________________________________
magic20- مدیر بخش عکسها
- تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25
رد: شعرهاي گوناگون
عطار نیشابوری:
اگر پیش از اجل یکدم بمیری
در آن یکدم همه عالم بگیری
تو غافل خفته از هیچ خبر نه
بخواهی مرد اگر خواهی و گرنه
زهر چیزی که داری کام وناکام
جدامی بایدت گشتن سر انجام
برو تن در غم باران گران نه
بسی جان کن چو جان خواهد، جان ده
تو یک دل داری ای مسکین صد بار
به یک دل چون توانی کرد صد کار
ترا اندوه نان و جامه تا کی
ترا از نام وننگ عامه تا کی .
***
اگر پیش از اجل یکدم بمیری
در آن یکدم همه عالم بگیری
تو غافل خفته از هیچ خبر نه
بخواهی مرد اگر خواهی و گرنه
زهر چیزی که داری کام وناکام
جدامی بایدت گشتن سر انجام
برو تن در غم باران گران نه
بسی جان کن چو جان خواهد، جان ده
تو یک دل داری ای مسکین صد بار
به یک دل چون توانی کرد صد کار
ترا اندوه نان و جامه تا کی
ترا از نام وننگ عامه تا کی .
***
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
مولانا :
بیرون زتو نیست هر آنچه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
***
حافظ :
دوش با من گفت پنهان، کاردان تیزهوش
وزشما پنهان نشاید راز پیر می فروش
گفت: «آسان گیر بر خود کارها! کز روی طبع
سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
________________________________________
بیرون زتو نیست هر آنچه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
***
حافظ :
دوش با من گفت پنهان، کاردان تیزهوش
وزشما پنهان نشاید راز پیر می فروش
گفت: «آسان گیر بر خود کارها! کز روی طبع
سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
________________________________________
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
مولوی :
مائیم که گه نهان و گه پیداییم
گه مؤمن و گه یهود و گه ترسائیم
تا این دل ما غالب هر دل گردد
هر روز به صورتی برون می آییم
***
مولوی :
وه چه بی نام و بی نشان که منم
کی ببینی مرا چنان که منم
کی شود این روان من ساکن
این چنین ساکن و روان که منم
مائیم که گه نهان و گه پیداییم
گه مؤمن و گه یهود و گه ترسائیم
تا این دل ما غالب هر دل گردد
هر روز به صورتی برون می آییم
***
مولوی :
وه چه بی نام و بی نشان که منم
کی ببینی مرا چنان که منم
کی شود این روان من ساکن
این چنین ساکن و روان که منم
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
رضا چاییچی:
چراغ را خاموش کن
سر تا پا ستاره ام
و به آغوشم بیا
بی ماه
شب کامل نمی شود.
***
بيژن جلالي :
با هم خداحافظي كنيم
و به واقعيت پناه ببريم
كه هنرمندانهتر است
هركدام كلمهاي
ميگوييم
با نگاهمان و حرفهايمان
ولي هياهوي ما
به گوش ديگران
نميرسد
***
چراغ را خاموش کن
سر تا پا ستاره ام
و به آغوشم بیا
بی ماه
شب کامل نمی شود.
***
بيژن جلالي :
با هم خداحافظي كنيم
و به واقعيت پناه ببريم
كه هنرمندانهتر است
هركدام كلمهاي
ميگوييم
با نگاهمان و حرفهايمان
ولي هياهوي ما
به گوش ديگران
نميرسد
***
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد،
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت،
ولی بسیار مشتاقم،
که از خاک گلویم سوتکی سازد،
گلویم سوتکی باشد،
بدست کودکی گستاخ و بازیگوش،
و او یکریز و پی در پی،
دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد و
خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد،
بدین سان بشکند در من،سکوت مرگبارم!
از:دکتر علی شریعتی
من در حالی که همه بودنم
به یک نگریستن مطلق بدل شده است،
چشم در قلب مذاب خورشید دوخته ام
و همچون شمع که در گریستن خویش
قطره قطره می میرد؛من در این نگریستن خویش
ذوب می شوم و محو می شوم و پایان می گیرم.
از:دکتر شریعتی
________________________________________
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت،
ولی بسیار مشتاقم،
که از خاک گلویم سوتکی سازد،
گلویم سوتکی باشد،
بدست کودکی گستاخ و بازیگوش،
و او یکریز و پی در پی،
دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد و
خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد،
بدین سان بشکند در من،سکوت مرگبارم!
از:دکتر علی شریعتی
من در حالی که همه بودنم
به یک نگریستن مطلق بدل شده است،
چشم در قلب مذاب خورشید دوخته ام
و همچون شمع که در گریستن خویش
قطره قطره می میرد؛من در این نگریستن خویش
ذوب می شوم و محو می شوم و پایان می گیرم.
از:دکتر شریعتی
________________________________________
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
من صبورم اما . . .
به خدا دست خودم نيست اگر مي رنجم
يا اگر شادي زيباي تو را به غم غربت چشمان خودم مي بندم .
من صبورم اما . . .
چقدر با همه ي عاشقيم محزونم !
و به ياد همه ي خاطره هاي گل سرخ
مثل يک شبنم افتاده ز غم مغمومم .
من صبورم اما . . .
بي دليل از قفس کهنه ي شب مي ترسم
بي دليل از همه ي تيرگي تلخ غروب
و چراغي که تو را ، از شب متروک دلم دور کند. . . مي ترسم .
من صبورم اما . . .
آه . . . اين بغض گران صبر نمي داند چيست !!!!
به خدا دست خودم نيست اگر مي رنجم
يا اگر شادي زيباي تو را به غم غربت چشمان خودم مي بندم .
من صبورم اما . . .
چقدر با همه ي عاشقيم محزونم !
و به ياد همه ي خاطره هاي گل سرخ
مثل يک شبنم افتاده ز غم مغمومم .
من صبورم اما . . .
بي دليل از قفس کهنه ي شب مي ترسم
بي دليل از همه ي تيرگي تلخ غروب
و چراغي که تو را ، از شب متروک دلم دور کند. . . مي ترسم .
من صبورم اما . . .
آه . . . اين بغض گران صبر نمي داند چيست !!!!
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
________________________________________
پسر : دوست دارم
دختر : خفه شو
پسر :عاشقتم
دختر : خفه شو
پسر : ميميرم واست
دختر : خفه شو
پسر : فدات شم
دختر : خفه شو
پسر : نوکرتم و خاک زير پاتم
دختر : خفه شو
پسر : زنم ميشي
دختر : جدي ميگي ؟
پسر : خفه شو
________________________________________
پسر : دوست دارم
دختر : خفه شو
پسر :عاشقتم
دختر : خفه شو
پسر : ميميرم واست
دختر : خفه شو
پسر : فدات شم
دختر : خفه شو
پسر : نوکرتم و خاک زير پاتم
دختر : خفه شو
پسر : زنم ميشي
دختر : جدي ميگي ؟
پسر : خفه شو
________________________________________
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
ساحل دلتنگي
تنها و خسته بر ساحل دلتنگي نشسته ام ، خيره بر امواج دريا ، روي ماهت در آسمان قلبم لبخند مي زند و چشمانم از شوق ديدنت باراني مي شود .چرا مرا راهي به سوي كوچه باغ مهرباني ات نيست ؟ چرا پشت حصار فاصله ها تنها مانده ام ؟ چرا دستم از دامانت كوتاه است ؟ شايد كوتاهي از خودم باشد ، اما مي دانم تو بزرگوارتر از آني كه اين غريب خسته را در غربت دلتنگي تنها بگذاري
________________________________________
تنها و خسته بر ساحل دلتنگي نشسته ام ، خيره بر امواج دريا ، روي ماهت در آسمان قلبم لبخند مي زند و چشمانم از شوق ديدنت باراني مي شود .چرا مرا راهي به سوي كوچه باغ مهرباني ات نيست ؟ چرا پشت حصار فاصله ها تنها مانده ام ؟ چرا دستم از دامانت كوتاه است ؟ شايد كوتاهي از خودم باشد ، اما مي دانم تو بزرگوارتر از آني كه اين غريب خسته را در غربت دلتنگي تنها بگذاري
________________________________________
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
رد: شعرهاي گوناگون
ثانيه هاي بي كسي
بي تو تموم لحظه هام پر از غصه و غمه
يه روز ميام به ديدنت هر چي ببينمت بازم كمه
نمي رسه به گوش تو صداي فرياد دلم
يه روز مي فهمي دردمو، كه زير خاكم و گِلم
اشك چشاتو مي بينم دل تو هم پر از غمه
دوري هم بد درديه ، اما دلامون با همه
رو تو بكن سمت خدا ، بيا خدا خدا بكن
بيا يه بار هم كه شده ، زير پاتو نگاه بكن
يواش يواش تموم ميشه ثانيه هاي بي كسي
اگه تحمل بكني يه روز به دريا مي رسي
________________________________________
بي تو تموم لحظه هام پر از غصه و غمه
يه روز ميام به ديدنت هر چي ببينمت بازم كمه
نمي رسه به گوش تو صداي فرياد دلم
يه روز مي فهمي دردمو، كه زير خاكم و گِلم
اشك چشاتو مي بينم دل تو هم پر از غمه
دوري هم بد درديه ، اما دلامون با همه
رو تو بكن سمت خدا ، بيا خدا خدا بكن
بيا يه بار هم كه شده ، زير پاتو نگاه بكن
يواش يواش تموم ميشه ثانيه هاي بي كسي
اگه تحمل بكني يه روز به دريا مي رسي
________________________________________
mahshid- مدیر بخش اس ام اس
- تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21
صفحه 2 از 30 • 1, 2, 3 ... 16 ... 30
صفحه 2 از 30
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد