هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
kasb

شعرهاي گوناگون

3 مشترك

صفحه 27 از 30 الصفحة السابقة  1 ... 15 ... 26, 27, 28, 29, 30  الصفحة التالية

اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 7:43 pm

.....................................................................
به دريا رفته مي داند مصيبت هاي طوفان را

گويند خدا هميشه با ماست – اي غم نکند خدا تو باشي

اي شمع آهسته بسوز شب دراز است – اي اشک آهسته بريز غم زياد است

زندگي رسم خوشايندي نيست زندگي اجبار است لاجرم بايد زيست

الهي آفريدي رايگان روزي دادي رايگان پس بيامرز رايگان که تو پروردگاري نه بازرگان

بي شک جهان را به عشق کسي آفريده اند چون من که آفريده ام از عشق جهاني براي تو

برگ ها را نکنيم به خدا باد دلش مي گيرد

من و تو قصه يک کهنه کتابيم مگه نه

توبه کردم که دگر مي نخورم يار اگر ساقي شود مي بدهد من چه کنم

بر سنگ مزارم بنويسيد آشفته دل خسته د ل خفته در اين خلوت خاموش که او زاده غم بود....
.....................................................................
فهميدي من دوست دارم ، گربه داري ميرقصوني با اين همــه ادا مي خواي بازم تو قلبـــــم بــــموني بترس از اون روزي کـــه من ، تحمــلم تموم ميشه خودت با د ستــاي خودت تـــيشه نزن به اين ريشه فکر نـــکني که تا ابــــــد چشم انتظارت ميــــمونم ستاره هـــا فراوونن تـــو هــــــــر شب آسمــــونم خيال نـــــــکن براي من تو مــــاه هفت آسمـــوني تو هــــــم يکي مثـــل همه ، بايد اينو خوب بدوني تا وقتي يک رنگ نشدي، دلم باهات صاف نميشه دورنگي هـــــات مال خودت
.....................................................................
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 7:43 pm

.....................................................................
سالها بود تو را مي کردم همه شب تا به سحرگاه دعا !

ياد داري که به من ميدادي؟ درس آزادگي و مهر و وفا؟

همه کردند چرا من نکنم؟ وصف روي گل زيباي تو را !

تا ته دسته فرو خواهم کرد خنجر خود به گلوگاه نگاه !

تو اگر خم نشوي تو نرود قد رعناي تو از اين درگاه
.....................................................................
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 7:44 pm

چون دوستت دارم . حتي آفتاب هم که بر پوستت مي گذرد من مي سوزم . پائيز از حوالي حوصله ات که بگذرد من زرد مي شوم ... و تا کفشهاي رفتنت جفت مي شود . من غريب مي مانم . من درست مثل خودم هنوز و هميشه دوستت دارم
از معلم ديني پرسيدند عشق چيست؟ گفت: حرام است از معلم هندسه پرسيدند عشق چيست؟ گفت:نقطه اي که حول محور نقطة قلب جوان ميگردد از معلم تاريخ پرسيدند عشق چيست؟گفت:سقوط سلسله ي قلب جوان است. از معلم زبان پرسيدند عشق چيست؟؟ گفت:همپاي love . از معلم ادبيات پرسيدند عشق چيست؟؟ گفت:محبت الهيات است از معلم علوم پرسيدند عشق چيست؟؟ گفت:عشق تنها عنصري است که بدون اکسيژن ميسوزد از معلم رياضي پرسيدند عشق چيست؟؟ گفت:عشق تنها عددي است که هرگز تنها نيست!

هيچ وقت عاشق نشو چون نمي توني بهم نظر بدي ژس عاشق نباش تا بتوني نظر بدي
عرض سلامي به بلندي بيل، به محكمي كلنگ، به گردي اسامبلي، به سرعت فرغون، به تيزي شاقول، به انعطاف پذيري طناب، به لبريزي دوغآب، به سفيدي سيمان، به صافي ماله، به وسعت بشكه، به معرفت عمله، به قدرت كارگر، به ظرافت گچ كار، به لطافت معمار، به شجاعت صاحب كار، به رشادت مهندس، به صلابت جوشكار، به محبت صافكار، به رفاقت همكار، به سر كار گذاشتن توي بيكار
.....................................................................
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:16 pm

ای کاش تو کوزه‌گر بودی و من
آن گِل که درمیان دستهای مهربان تو جان می‌گیرد .
ای کاش تو باغبان بودی و من
آن درخت که با دستان با محبت تو هرس می‌شود .
ای کاش تو گُل بودی و من
آن پروانه که بر برگ‌برگِ قشنگ مهربانیت می‌نشیند.
ای کاش تو آسمان بودی و من
آن ستاره که شبها در دل آسمان دلت می‌درخشد .
ای کاش من همان شقایق بودم
که تو با نگاهت تحسینش می‌کنی .
ای من همان رودخانه بودم
که تو دلتنگی‌هایت را در آبش می‌شویی .
ای کاش من همان آینه بودم
آویخته در اتاق ذهنت
همان که هرروز صبح
نخستین کسی است که تصویر تورا
به تو می‌نمایاند .
"ای آینه تو هم بگو او زیباترین است."
ای کاش من همان نقطه بودم
که تو در تنهایی‌ات بدان می‌نگری .
یا همان ماه
که شبها محرم اسرار توست .
یا همان هوایی
که درونت را خالی و پُر می‌کند ، از زندگی .
ای کاش من همان جنگل بودم ؛
که تو در آن قدم می‌گذاری .
ای کاش ...
هرچه بودم ؛ ای کاش با تو بودم
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:16 pm

در آن خلوت كه هستي بي‌نشان بود

به كنج نيستي عالم نهان بود

وجودي بود از نقش دويي دور

ز گفتگوي مايي و تويي دور

"جمالي" مطلق از قيد مظاهر

به نور خويشتن، بر خويش ظاهر

دلارا شاهدي در حجله غيب

مبّرا ذات او از تهمت و عيب ...

رخش ساده ز هر خطّي و خالي

نديده هيچ چشمي زو خيالي

نواي دلبري با خويش مي‌ساخت

قمار عاشقي با خويش مي‌باخت

ولي زان جا كه حكم خوب روئيست

ز پرده خوب رو در تنگ خوئيست



نكو رو تاب مستوري ندارد

چو در بندي سر از روزن بر آرد ...
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:17 pm

چو هر جا هست حسن ... اين اش تقاضاست

نخست اين جنبش از “حسن” ازل خاست

برون زد خيمه ز اقليم تقدّس

تجّلي كرد بر آفاق و انفس ...

ز هر آيينه‌اي بنمود رويي

به هر جا خاست از وي گفتگويي ...

ز ذرّات جهان آيينه‌ها ساخت

ز روي خود به هر يك عكس انداخت...

"جمال" اوست هر جا جلوه كرده

ز معشوقان عالم بسته پرده...

به هر پرده كه بيني پردگي اوست

قضا جنبان هر دلبردگي اوست...

دلي كان عاشق خوبان دلجوست

اگر داند وگر ني عاشق اوست
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:17 pm

ز « لمح بالبصر» شد حشر عالم
ز نفخ روح پيدا گشت آدم
چو از چشم و لبش انديشه کردند
جهاني مي‌پرستي پيشه کردند
نيايد در دو چشمش جمله هستي
در او چون آيد آخر خواب و مستي

وجود ما همه مستي‌ست يا خواب
چه نسبت خاک را با ربّ ارباب
خرد دارد از اين صد گونه اشگفت
که "والصّنع علي عيني" چرا گفت ؟
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:18 pm

زمستان هيچگاه بهار را نميبيند...
افسوس مي خورم ....چرا؟

چرا با رفتن تو..............بهار مي ايد ؟

...امدي در سرماي زمستان... به سردي زمستان بودي.....

به غم انگيزي شبهاي تنهايي.....

به خشکي برف ...مي روي..... بهار مي ايد

...به نظر معامله خوبي است....

اميد آن دارم بهار گلي بر چهره ات بنشاند ...

چه اميد مبهمي...گردش روزگار خطا ندارد ....زمستان هيچ گاه بهار را نمي بيند
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:18 pm

سخته...
چه قدر سخته وقتي پشتت بهشه دونه هاي اشک گونه هاتو خيس کنه اما مجبور باشي بخندي تا نفهمه هنوزم دوسش داري
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:18 pm

هر گز نديدم بر لبي لبخند زيباي تو را

هر گز نمي گيرد کسي در قلب من جاي تو را
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:19 pm

عشق يعني...
عشق يعني خاطرات بي غبار

دفتري از شعر و از عطر بهار

عشق يعني يك تمنا يك نياز

زمزمه از عاشقي با سوز و ساز

عشق يعني چشم خيس مست او

زير باران دست تو در دست او
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:20 pm

مرگ آن نيست که در قبر سياه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ي خاطره ها محو شوم
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:20 pm

غمي نشسته بردلم مرارها نمي کند ..

نگاه کن که با دلم چه کارها نمي کند ..

ببين کنار لحظه ها تن شکسته ي مرا..

بيا که بي تو غم مرا از خود جدا نمي کند..

تمام خلوت مرا شکسته حجم خستگي ..

چگونه دست هاي تو مرا دعا نمي کند ..

قسم به خلوت دل و ترانه هاي خسته ام ..

کسي در خيال را بجز تو وا نمي کند
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:20 pm

آينه
دلدار به من گفت که چرا غمگيني

در فکر کدام دلبرک شيريني؟

برجستم و آينه به دستش دادم

گفتم که درآينه که را ميبيني؟!!
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:21 pm

هفت شهر عشق :
شهر اول : نگاه و دلربايي
شهر دوم : ديدار وآشنايي
شهر سوم : روزهاي شيرين و طلايي
شهر چهارم : بهانه،فکر،جدايي
شهر پنجم : بيوفايي
شهر ششم : دوري و بي اعتنايي
شهر هفتم : اشک،آه،تنهايي
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:23 pm

ميخوام به سردي شبهام بخندم ...

ميخوام به پوچي فردام بخندم ...

وقتي ميبينمت با ديگروني...

تواوج گريه هام ميخوام بخندم ...

ميخوام داد بزنم تنهاي تنهام ...

ميخوام وقتي ميگم تنهام بخندم
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:24 pm

چه کسي
چه کسي منو تنها آفريد؟
با گريه ، فرياد ميزد.
خدايي که
از تنهايي
خسته شده بود!
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:24 pm

کجايي مرد؟ نيستي. اصلا انگار هيچ وقت نبوده اي. يعني اگر هم بودي من که ديگر يادم نيست چگونه بودي و چرا بودي و چه بودي. حالا خبري نيست، دزدي که نکرده اي، فقط بي معرفتي. آن هم که جديد نيست. بيا بنشين برايت از نبودنت بگويم. نبودنت هم دنيايي بود
از کجا شروع کنم؟ از گرگ؟ از باران؟ از شراب شاتوت؟ واي اگر بخواهم همهء نبودنهايت را بگويم هزار سال طول مي کشد. بگذار از سقف شروع کنم که سوراخ شده است. درست مثل قديم ترها که هر شب روي تخت طاقباز دراز مي کشيدي و چشمانت را مي دوختي به ستاره هاي آسماني که بالاي سقف بود. يادت هست بعد از چند ساعت جاي نگاهت روي سقف سوراخ مي شد؟ از همان شبي شروع شد که نبودي تا گرگ را ببيني. صبح يکي از همان روزهاي اولي که نبودي گرگ سفيدي بين در خانه و در ماشين ايستاد و زل زد به تويي که نبودي. فکر مي کني از خودم مي سازم، ولي باور کن، اگر بودي مي ديدي که چشمهاي سفيدش را چگونه به جاي خالي چشمهايت دوخته بود. اگر بودي شايد زبانش را مي فهميدي. آمده بود چيزي بگويد و برود. نبودي تا حرفهايش را بشنوي.
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:25 pm

از همان روزي که گرگ آمد و نبودي کار حفاري سقف اتاق شروع شد. تلفن زنگ مي زد و نبودي. نامه مي آمد و نبودي. جاي خالي نگاهت روي سقف سبز شده بود؛ سبزي گلداني که روي پاگرد پله ها گذاشته بودي سياه شد و سياهي شبهايي که نبودي آنقدر کمرنگ شد که درخشش نور ماه و ستاره هاي ريزش اصلا به نظر نمي آمد. آنقدر نبودي که آسمان هم صدايش درآمد. باران باريد. باران. باران. باران. آنقدر باريد تا يک روز ماشيني که پشت آن نشسته بودي بدون تعارف سه دور دور خودش چرخيد. شايد اگر بودي مي مردي، ولي باز هم نبودي و زنده ماندي. عصر همان روزي که نبودي و نمردي حلزونهاي زيادي مردند. آخر مي داني، باران بند آمده بود و هوا هواي رفتن بود. نبودي تا مواظب باشي آدمهايي که بعد از باران راه مي روند آنقدر حلزونها را زير قدمهاي سنگينشان لگد نکنند. نبودي. نبودي. نبودي و تمام حلزونها همان شب مردند.
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:25 pm

راستي چند روز قبل که هنوز هم نبودي عشق تمام شد. نبودي تا از خودت دفاع کني. مي گفتند دروغ گفته اي. نبودي. مي گفتند قولت را شکسته اي. نبودي. گفتند وقتي که آمدي اگر حرفي داشتي بايد دنبالشان بروي. نبودي و دنبالشان هم نرفتي. خودشان درش را بستند و گفتند ديگر تمام شد. نبودي تا تمام شدن عشقت را ببيني. از روز بعد هم به جاي عشق شمشير مي فروشند. نبودي تا شمشيرها را بخري. خوب مي برند. همه را بريدند و دوختند و نبودي.
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:26 pm

امشب هم که نبودي به افتخارت شراب شاتوت آماده بود. نبودي تا مست کني و ديگر در اين دنيا نباشي. نبودي تا خسته نباشي. نبودي تا بودنت را جشن بگيري. اگر بودي هم آنقدر از اين دوراني که نبودي خسته بودي که حتي نمي توانستي ليوان شراب را به دستت بگيري. نبودي تا تمام شيشه زا خودت تمام کني. نبودي. نبودي. نبودي. نيستي. آنقدر نبودي که هر چقدر هم قسم بخوري هيچ کس باور نمي کند که بودي فقط اينجا نبودي. آنقدر نبودي کهيچ کس باور نمي کند که همان گرگ سفيد را با چشمان خودت ديدي که با چشمانش حرف مي زد و آنقدر با صداي خرد شدن هر صد هزار حلزون زير پاي عابران بعد از باران زجر کشيدي که تصميم گرفتي آنقدر بعد از باران قدم نزني تا بميري.
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:26 pm

نبودي. باران. نبودي. گرگ. نبودي. باران. نبودي. نيستي. ديگر مثل قديمتر ها نيستي. ديگر خودت نيستي. نبودن راحت تر است. من هم نيستم. باز هم نباش. وقتي که نيستي دروغ هم نيست. کسي را هم آزار نمي دهي. نباش. ديگر هيچ وقت خودت نباش، تا روزي که دليلي براي بودن پيدا کني. مواظب نبودنت
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:26 pm

در ايستگاه لحظه ها ))

نه اين كه حوصله اي نيست از تو دلگيرم

اگر ز دلهره ترديد عاشقي سيرم

تمام شهر پر است از هجوم شايعه ها

عجيب شايعه يي ... اين كه بي تو ميميرم

گناه از تو و من نيست ، زندگي اين بود

نوشته شده است جدايي به برگ تقديرم

كتاب زندگي من پر است از وحشت

نخواه تا كه بخوانم تو را به تفسيرم

در ازدحام خيابان ، تو گم شدي و هنوز

در ايستگاه لحظه ها به زنجيرم هنوز

تو رفتي و چمدانت هنوز جا مانده است

خدا كند كه بيايي وگرنه ميميرم
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:27 pm

زندگی
هر کس را خواندم مرا از ياد برد ، هر کس را جستم مرا گم کرد و هر کس را بخشيدم مرا شکست ، زندگی همين است، آمدن برای رفتن ، زيستن برای زنده بودن ، گشتن برای نيافتن ، خواستن براي نرسيدن

من اما آمده ام تا بمانم ، زندگی کنم ، شاد باشم و برسم به سپيده دم خوشبختی

آنجا که نور اميد حنجره سازم را نوازش می کند و ياد خدا نگين قلبم می شود .
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 27 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف mahshid الأربعاء مايو 28, 2008 8:27 pm

ساحل دلتنگی


تنها و خسته بر ساحل دلتنگي نشسته ام ، خيره بر امواج دريا ، روي ماهت در آسمان قلبم لبخند مي زند و چشمانم از شوق ديدنت باراني مي شود .چرا مرا راهي به سوي كوچه باغ مهرباني ات نيست ؟ چرا پشت حصار فاصله ها تنها مانده ام ؟ چرا دستم از دامانت كوتاه است ؟ شايد كوتاهي از خودم باشد ، اما مي دانم تو بزرگوارتر از آني كه اين غريب خسته را در غربت دلتنگي تنها بگذاري .
mahshid
mahshid
مدیر بخش اس ام اس
مدیر بخش اس ام اس

تعداد پستها : 1666
تاريخ التسجيل : 2008-02-21

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

صفحه 27 از 30 الصفحة السابقة  1 ... 15 ... 26, 27, 28, 29, 30  الصفحة التالية

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد