هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
kasb

شعرهاي گوناگون

3 مشترك

صفحه 23 از 30 الصفحة السابقة  1 ... 13 ... 22, 23, 24 ... 26 ... 30  الصفحة التالية

اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 07, 2008 9:06 pm

شا ید باز از خودخواهیم هست
که می خواهم دراین تنهایی و دلتنگی ام تو را سهیم کنم !
اما مرا ببخش !!!
خودت خوب می دانی که جزء تو کسی را برای شنیدن حر فهایم ندارم .....
بگذار تو بهانه ام با شی. .....
بها نه ای لا اقل برای حرف زدنم....
من برای تو می نویسم
برای تو می گویم و به بهانه تو زندگی می کنم.
می دانی گاه یک بهانه کافی ست که انسانی عاشق شود..... زندگی کند ....!
این چند روز عجیب از خودم گر یخته ا م....
و در این گریزم کسی را جزء تو نیافته ام که اشنای حرفهایم یا دردها یم با شد ....
اما تو هم روزی از من و حر فهایم خسته می شوی این را خوب می دانم.
کاش ....می توانستم با خدا حرف بزنم!
چه بگویم او هم حتی نمی خواهد به حر فهایم گوش کند
حقیقتش فکر می کنم که خدا هم خسته شده از حر فهایم
اما خدایا امشب می خواهم برایت گریه هایم را سر دهم...
می خواهم که گو ش کنی به تمام حر فها یم !!
خودت گفته ای که با من ارامش را خوا هید یافت
من به حرف تو می خوا هم شکایتها یم را با تو بگو یم
پس خودت به حرفهایم گوش کن
خدایا از میان این همه بند هات کسی نبود
که مرا ببیند...
که حرفم را بشنود .....
گاه فکر می کنم که شاید تو هم با من غریبی !!
توئی که می گذاری بندگانت اینطور دلم را بشکنند
خدایا اینجا محبت مرا نمی دانی با چه بی مهری پاسخ گفتند
نمی دانم مگر تو نگفته ای جواب نیکی و مهر همان نیکی هست
پس چرا با من این معامله نشد !!
خدایا من شکایت این ادمها را با تو می کنم خودت بین من وانها داوری کن !
خدایا لااقل تو تنهایم نگذار لا اقل تو به دادم برس!!!
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 07, 2008 9:07 pm

امشب کسی حرمت اشکهايم رانفهميد،درحصارگمشده خيالم تنهاباتونجوامی کنم ................ ای دريای من!!! اين قلب شکسته وپاهای خسته تنهاتورافريادمی زند،امشب ازغم من حتی ستاره ای درآسمان سوسونمی زند. به ماه می نگرم وعکس چشمان زيبای تورامی بينم .توی حس غريب من تنها تويی که بامن آشنايی..... اگرصدای ضعيفم رانمی شنوی ازروی نگاهم بخوان که چقدردوستت دارم، ای عزيزترينم

.................................
برای تو می نويسم برای نگاه زیبایت
برای شيرينی عشقی که در دلم هر لحظه بیشتر شعله می کشد
قلبم را از دورنگی های روزگار پاک نمودم
تا عشق پاک تو را در قلبم جاودانه کنم
شور زندگی و امید را با بودنت حس می کنم
حس زیبای تو را داشتن بی هيچ ترسی از دوری
بی هيچ ترسی از انتظار تلخ عشق
برای تو می نویسم تويی که قلبم را بی هيچ بهانه از آن خود نمودی
برای تويی که دوستت دارم
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 07, 2008 9:07 pm

به جهان هستی
به خدایی که می پرستی
به تمام كهكشان ها
به امیدی که تو هستی
که تو را از جان پرستم
به خدای جسم و روحم
به خدای آسمانها
به ستاره های روشن
به کناره های دریا
به نگاه پر شکوهت
به تمام آرزوها
قسم:

که تو را از جان و دل می پرستم
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 07, 2008 9:09 pm

هنوز ریشه زاییده در بهار منی به باغ عشق گل سرخ اعتبار منی

شب و غروب و کف و باد و موج می میرند تو ای کرانه آرام ماندگار منی
...........................
دانی از زندگی چه می خواهم
من تو باشم زپای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار ديگر تو ، بار ديگر تو
آنچه در من نهفته ، دريايست
کی توان نهفتنم باشد
با تو سهمگين و طوفانيست
کاش يارای گفتنم باشد
آری آغاز، دوست داشتن است
گر چه پايان راه ناپيداست
من به پايان دگر نمی انديشم
که همين دوست داشتن زيباست
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 07, 2008 9:11 pm

شهر کوچک اما دریایی قلبم را برای ورود تو گلباران می کنم .
در انتظارت هر لحظه شقایق می شوم .
تپشهای قلبم مانند آواز خوش قناری های عاشق ورود تو
کبوترم را به شهر پر عشقم خبر می دهند.
آن لحظه ورود عشقی چون عشق تو را در قلبم حس می کنم.
احساس زیباییست ...
زیباترین احساس که وجودم را بهاری می کند.
در اعماق قلبم برای عشقت آشیانه ای از عشق و محبت خواهم ساخت
و تو آن شاهزاده ی شهر من خواهی بود.
کبوترم همیشه با من بمان.
دوستت دارم.
........................
نزار باور کنم تنهای تنهام نمی خوام با کسی غیر از تو باشم
می خوام از خوابی که لحظش یه ساله برای دیدن روی تو پاشم
اگه تو باشی و دنیا نباشه میشه با تو همه دنیا رو حس کرد
همه دنیا بیاد و تو نباشی دلم دق می کنه با این همه درد
تمومه زندگیمو زیرو رو کن که بی تو دل خوشی هامم گناهه
خودت باشو منو دیوانگی هام فقط با تو دل من رو به راههنزار باور کنم تنهای تنهام نمی خوام با کسی غیر از تو باشم
می خوام از خوابی که لحظش یه ساله برای دیدن روی تو پاشم
اگه تو باشی و دنیا نباشه میشه با تو همه دنیا رو حس کرد
همه دنیا بیاد و تو نباشی دلم دق می کنه با این همه درد
تمومه زندگیمو زیرو رو کن که بی تو دل خوشی هامم گناهه
خودت باشو منو دیوانگی هام فقط با تو دل من رو به راهه
بزار باور کنم اینو که با عشق حقیقت می شه تو افسانه باشه
میشه افسانه ها رو زندگی کرد اگه حق با منه دیوانه باشه


بزار باور کنم اینو که با عشق حقیقت می شه تو افسانه باشه
میشه افسانه ها رو زندگی کرد اگه حق با منه دیوانه باشه
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 07, 2008 9:12 pm

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
........................
شهر من غربت ، ديارم بي كسي
اندكي پايين تر از دلواپسي
چند متري مانده تا آوارگي
ده قدم بالاتر از بيچارگي
جنب يك ويرانه مي پيچي به راست
ميرسي در كوچه اي كز آن ماست
داخل بن بست تنهايي و درد
هست منزلگاه چندين دوره گرد
خسته و وامانده از اين ماجرا
در همان اطراف مي بيني مرا
...................
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 07, 2008 9:13 pm

تو اگر مي دانستي كه چه رنجي داردخنجر از دست عزيزان خوردن از من خسته نمي پرسيدي كه اي دوست چرا تنهايي ؟؟
..........................
وقتي كه برگي رو زمين مي افته حس ميكنم گريه ي بي صداشو حس ميكنم چي ميگذره تو قلبش وقتي ميبينه مرگ لحظه هاشو آخه منم يه برگ خشك و زردم كه بي صدا يه عمر گريه كردم وقتي با چشمام ميبينم كه يك برگ سيلي بي جا ميخوره از تگرگ پا مي ذاره خزون به باغ دلم باز كلاغا سر ميدن آواز مرگ يخ مي زنه تو سينه قلب خونم آخه من از تبار اين خزونم وقتي كه پرپر مي شه گل تو گلدون خالي از كبوترا آسمون حباب بغضم تو گلو مي شكنه ابر چشام دوباره مي شه بارون كبوتر دلم به فكر كوچه براي من زندگي سرد و پوچه ..... ... .
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 07, 2008 9:14 pm

دستخوش صیاد کرکسها کبوتر می کشی با یکی می پروری بادست دیگر می کشی تکه شمشی بودی اول بار که دیدم تورا ای تبر زین مسی استاد مسگر می کشی از کدام ایل وتباری که اینچنین یک مرغ را با زبان تشنه اما دیده ای تر می کشی
...........................
بيشتر از آن كه تصور كني خيانت ديده ام و بيشتر از آن كه باور كني قلبم را شكسته اند اما تو نه خيانت كرده اي و نه قلبم را شكسته اي تو جگرم را آتش زده اي زبانم مي گويد به اميد روزي كه روزگارت سياه تر از پر كلاغ تيره تر از غروب و غمگين تر از دم جدايي باشد اما دلم مي گويد به اميد روزي كه آشيانت بالاتر از آشيان عقاب چشم انداز نگاهت زيباتر از بهشت بر لبانت لبخند و صد هزار پري كنيزت باشند ..... ... .
.......................
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 07, 2008 9:15 pm

در باور پرشكسته هجرتهوس استاز اوج سرازير شدن يكنفس استوقتي كه دو بال زندگيمي شكنددر چشم پرنده آسمانهم قفس است
...................................
وای اگه کسی دست تو رو بگيره من پيش کی فرياد بزنم که زندگيمو ازم گرفتن
اگه يه روز سرت رو شونه کسی باشه به کی بگم دارم می ميرم
اگه يه روز نگات تو نگاه کسی باشه به کی بگم که خورشيدمو گرفتن
اگه من با تو نباشم به کی بگم که نهايت عجزم.به کی بگم همه عشق من نصيب کسی ديگه هستش وکمرم داره ميشکنه
به کی بگم هيچ کس مثل من قدرشو نمی دونه.هيچ کس مثل من دوسش نداره
باور کن با همه وجود سعی کردم بهت بفهمونم که ديوونتم که دوست دارم که من بيشتر از همه قدر تو رو ميدونم
ولی عشق من يه جاده يه طرفست که می خوام تا آخرش برم حتی اگه به مرگم ختم بشه
ديروز خيلی برات دعا کردم .خواستم تا همه درد تو رو به من بده تا تو با هر کسی که می خوای راحت و خوشبخت بشی
ياد تو هميشه همراه منه
تو فرشته روشنی شبهای تاريک منی که از من خيلی خيلی دوری
اما
دلامون خیلی به هم نزدیکه
خــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــیلی
دوست دارم
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 07, 2008 9:15 pm

من از طلوع چشم تو دل به نماز داده ام
در عوض قضاي آن عمر دراز داده ام......

............................
کاش می توانستم التماس کردن را بیاموزم...

کاش می توانستم تکه های قلب شیشه ای ام را برایت بشکنم...
کاش می توانستم مانند بی گناهان به چشمانت زل بزنم...
کاش می توانستم دریای قلبم را که طوفانی شد ه است را آ رام کنم...
کاش می توانستم از تازیا نه های امواج سهمگین دلم به قلبم خبری د هم...
کاش می توانستم دستهایت را مانند لیلی بگیرم...
کاش می توانستم شعرهایم را پر از احساس بی تو بود ن کنم...
کاش می توانستم خود را پیش مرگ تو و چشمانت کنم...
کاش می توانستم از قطره اشک چشمانم دریایی زیبا تقدیمت کنم...
کاش می توانستم روزهای زندگی ام را بی تو سپری کنم...
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 28, 2008 8:05 pm

داغ یک عشق قدیمو اومدی تازه کردی
شهر خاموش دلم رو تو پرآوازه کردی
آتش این عشق کهنه دیگه خاکستری بود
اومدی وقتی تو سینه نفس آخری بود
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
تا تویی تنها بهانه واسه زنده بودنم
من به غیر از خوبی تو مگه حرفی میزنم؟
عشقت به من داد عمر دوباره
معجزه با تو فرقی نداره
تو خالق من بعد از خدایی
در خلوت من تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
رفته بودیم هر چی که داشتیم دیگه از خاطر من
کهنه شد اسم قشنگت میون دفتر من
من فراموش کرده بودم همه روزای خوبو
اومدی آفتابی کردی تن سرد غروبو
عشقت به من داد عمر دوباره
معجزه با تو فرقی نداره
تو خالق من بعد از خدایی
در خلوت من تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 28, 2008 8:07 pm

شکشايد که قطره اي چکد از خورشيد
فانوس راه پرت شبي گردد
مهتاب خيس روي زمين ماسد
شعري شکفته روي لبي گردد
شايد که باد عطر تن او را
از لاي در به بستر من ريزد
از روي برگ هاي گل زنبق
آوازهاي گم شده برخيزد
شايد شبي کنار درخت کاج
آواي گام او شکند شب را
ريزد به روي دامن شب بوسه
سايد چو روي سنگ لبم ، لب را
تف بر من و سکوت من و شعرم
تف بر تو باد و زندگي و شايد
تف بر کسي که چشم به ره ماند
تف بر کسي که سوي کسي ايد
شايد که عشق هديه ابليس است
اندوه اگر سزاي وفا باشد
شايد اگر شکوفه نوميديست
شايد که مرگ هستي ما باشد
امشب صداي باد نمي ايد
شايد که مرگ پيش زمان خفته است
راز گناهکاري آنان را
شيطان به بندگان خدا گفته است
نفرين به سر بلندي و پستي باد
نفرين به عشق باد و به هستي باد
نفرين به هوشياري و مستي باد
نفرين به مرگ باد و به هستي باد

نصرت رحماني
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 28, 2008 8:07 pm

گركه، رفتن شكوه اي با شد
،بر سكوت سرد اين بيداد
گركه، ماندن هم سكوتي مبهم
، در ميان اين همه فرياد
ساده بايد گفت : بايد رفت ***
گر كه مردن هم صدايي گرم، نافذ
زنده ماندن هم سكوتي سرد گيرا
ساده بايد مرد، با يد رفت
،تا ابد يك راه بيراهه برايم هست با قي
مردن و گفتن از
.... تباهي، سياهي
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 28, 2008 8:13 pm

اي دوست دلت هميشه زندان من است آتشكده عشق تو از آن من است آن روز كه لحظه وداع من و توست آن شوم ترين لحظه پايان من است
________________________________________
بي وفـا حـالا کــه من افـتــاده ام از پـا چـرا آمـدي، جـانـم بـه قـربـانـت ولــي حـالا چـرا
سنگدل اين زودتر مي خــواستي، حالا چـرا نوشـدارويي و بعـد از مرگ سهـراب آمدي
من که يک امروز مهـمـان توام، فـردا چـرا عـمر ما را مهلت امروز و فرداي تو نيست
ديگـر اکنون با جوانان ناز کـن، بـا مـا چـرا نـازنـيـنا مـا بـه نـاز تـو جـوانـــي داده ايــم
اين همه غافل شدن از چون مني شيدا چـرا وه کـه بـا ايـن عـمرهـاي کـوتـه بي اعـتبار
اي لـب شـيـرين جـواب تـلخ سربالا چـــرا شورفرهادم به پرسش سر بزير افکنده بود
اين قدر با بخت خواب آلود من، لالا چـرا اي شب هجران که يکدم در تو چشم من نخفت
در شگـفـتم من نمي پاشد ز هـم دنــيـا چـرا آسمان چـون جمع مشتاقان پريشان مي کند
خامُـشي شـرط وفـاداري بـود، غـوغـا چـرا در خـزان هـجر گـل اي بلبل طبع حــزين
اين سفـر راه قـيامت مي روي، تـنهـا چـرا
________________________________________
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 28, 2008 8:14 pm

کجا رفت آن همه بغض که بی صدا می شکست

کجا رفت آن همه نیرو ی جنگاوری

کو ه کو ؟ اسمان رویاها کجاست ؟


شیرین قلم روزگار ما کجاست ؟

دوست دارم بدانم

بشنوم

اگر باز هم از کوی ما گذشتی

نشانی جدید تری بده

نه پشت پرده غزل ها !

بانوی بینام غزل
________________________________________
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 28, 2008 8:15 pm

ماه من غصه چرا؟

آسمان را بنگرکه هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد

یا زمینی را که دلش از سردی شبهای خزان

نشکست و نگرفت

بلکه از عاطفه لبریز شد و

نفسی از سر امید کشید

و در آغاز بهار دشتی از یاس سپید

زیر پاهامان ریخت

تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست

ماه من غصه چرا؟

تو مرا داری و من

هر شب و روز

آرزویم همه خوشبختی توست

ماه من دل به غم دادن و ازیاس سخن ها گفتن

کار آنهایی نیست که خدا را دارند

ماه من غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست...

با نگاهت به خدا...چتر شادی وا کن

و بگو با دل خود ..

که خدا هست...خدا هست...

او همانی است که در تار ترین لحظه شب

راه نورانی امید

نشانم می داد..

او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد..

همه زندگی ام..غرق شادی باشد

ماه من

غصه اگر هست بگو تا باشد..

معنی خوشبختی

بودن اندوه است...

این همه غصه و غم ..این همه شادی و شور..

چه بخواهی و چه نه

میوه یک باغند

همه را با هم و با عشق بچین..

ولی از یاد مبر..

پشت هر کوه بلند سبزه زاریست پر از یاد خدا

و در آن باز کسی می خواند...

که خدا هست خدا هست..

و چرا غصه چرا؟؟؟
________________________________________
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 28, 2008 8:15 pm

عشق يعني انتظار و انتظار عشق يعني هر چه بيني عکس يار

عشق يعني شب نخفتن تا سحر عشق يعني سجده ها با چشم تر

عشق يعني ديده بر در دوختن عشق يعني از فراقش سوختن

عشق يعني سر به در آويختن عشق يعني اشک حسرت ريختن

عشق يعني لحظه هاي ناب ناب عشق يعني لحظه هاي التهاب

عشق يعني بنده فرمان شدن عشق يعني تا ابد رسوا شدن

عشق يعني گم شدن در کوي دوست عشق يعني هر چه در دل آرزوست

عشق يعني يک تيمم يک نماز عشق يعني عالمي راز و نياز

عشق يعني يک تبسم يک نگاه عشق يعني تکيه گاه و جان پناه

عشق يعني سوختن يا ساختن عشق يعني زندگي را باختن

عشق يعني همچو من شيدا شدن عشق يعني قطره و در يا شدن

عشق يعني پيش محبوبت بمير عشق يعني از رضايش عمر گير

عشق يعني زندگي را بندگي عشق يعني بندگي آزادگي

گفته بودي عشق را معنا کنم *** سر عشق , عاشقي افشاکنم؟
________________________________________
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 28, 2008 8:16 pm

ازخسي کاري عبث را خواستي *** رحم بر اين ناتوان کي خواستي؟
عشق را معنا نمودن مشکل است *** شرح اين عنوان نمودن مشکل است
عشق يعني صبر ايوبي مثال *** عشق يعني هجردر عين وصال
عشق يعني رقص در بستان نار *** عزلتي ازغير با حق در کنار
عشق يعني باخدادرکوه طور *** انتظاراحمدي درغارنور
عشق يعني چاه ونخلستان وشب *** عشق يعني کوله ونان و رطب
عشق يعني درسماع خاک وخون *** تاجنان رفتن زسرحد جنون
عشق يعني مرگ در عين حيات *** دشمني با آب در شط فرات
عشق يعني ساختن با سوختن *** عشق يعني لب به دندان دوختن
عشق يعني در جهان رسوا شدن *** گم شدن از خود سپس پيداشدن
عشق يعني بند بي بندي زدن *** از خودي رستن زهر قيدي زدن
عشق يعني هو و جز او هيچ نيست
غير او دنيا سرابي بيش نيس
________________________________________
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الإثنين أبريل 28, 2008 8:17 pm

چه شد امشب خبر از او نیامد
که گشتیم زار و لیکن او نیامد ( زیار هر شبم هویی نیامد )
چه گویم این دل بی تاب، ای وای
که مستی یار ما شد او نیامد
چه رسمیست روزگار دوستی ها
که اشک ما در آمد، او نیامد
نشستم با سبو شاید بیاید
شب ما سر شد اما او نیامد
عجب از ما شد است چشم انتظاری
که غم آمد دریغا او نیامد
نیامد نه نیامد داد و بیداد
در این بی گه چه آمد!؟ او نیامد
چنین شد قسمت ما دوری یار
که غم غمخوار آمد! او نیامد
گیل آوایی شد از تنهایی فریاد
فغان آمد شب ما، او نیامد
________________________________________
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الأربعاء أبريل 30, 2008 6:14 am

من
به ناگاه
شنیده ام دزدانه
صدای خوب ساز را
از خانه ی همسایه
وتبسمی کردم
جرم این است اگر
بر دارم کنید
من
از دیر باز جانم به سمت
صدای خوب می رفته
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الأربعاء أبريل 30, 2008 6:14 am

میان فرق با فرق ،فرق بود
یکی فرق میان
نگاه پر ز اشتیاق من
و
دیگری نگاه سرد و بی خیال تو

یکی فرق میان
فرق سر خام مبتلای من
و
دیگری فرق نهادن تو
بین من
و
رقیب کار زار من

میان فرق با فرق ، فرق بود
همانگونه که میان
عشق من به تو با همگان
فرق بود
ای دیده ، ندیده گرفته ی
فرق میان سایرین
و
عشق پاک من
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الأربعاء أبريل 30, 2008 6:15 am

من لبخند از یادم رفته بود
تو ام یاد انداختی
من مرگ در یادم مانده بود
تو ام از یاد انداختی
و ارابه ی موتم در مسیر تباهی
رفته بود
تو ام از کار انداختی
و تاوان عشق بر ضمه ام مانده بود
تو ام به مهرپرداختی


این همه طلوع پر شکوه شعله کش
تو ام به جان شعر خامشم انداختی
من تو را
به جان
باورم شده است
که عطر گلاب می دهی
که عطر نوئی کتاب می دهی
و ماه را آن طور که هست
می فهمی
و بیش از هر کسی
سرود می دانی
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الأربعاء أبريل 30, 2008 6:15 am

از تو میپرسم
جز تو چه کسی فهمیده و می فهمد
حس عجیب یک نوازنده ی دوره گرد را
آن زمان که ساز محبوبش را می فروشد
به خاطر احتیاج
به دلالی که ذره ای عشق و استعداد
در وجودش نمی یابد
از تو می پرسم
جز تو چه کسی فهمیده و می فهمد
حال غریبش را
آن زمان که مبلغ ناچیز را در مشت می فشارد و آرام آرام
دور شدن دلال را
می نگرد
جز تو
چه کسی می داند
که به چه می اندیشد
به همسر بیمارش
به کودکان گرسنه اش
و یا شاید به فرو افتادن قطرات درشت باران از سقف خانه در زمستان
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الأربعاء أبريل 30, 2008 6:16 am

از تو می پرسم
جز تو
چه کسی فهمیده و می فهمد
حس عجیب یک مرغابی وحشی را
آن زمان
که از دسته ی در حال کوچ
جدا میشود
و سقوط می کند
و محکم به زمین میخورد
و پر و بالش در خون گرمش غرقه میگردد
از تو می پرسم
جز تو
چه کسی فهمیده و میفهمد
حال غریبش را
آن زمان که آخرین توانش
صرف دیدن سگ شکارچی می شود
که از دور می آید
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شعرهاي گوناگون - صفحة 23 Empty رد: شعرهاي گوناگون

پست من طرف magic20 الأربعاء أبريل 30, 2008 6:16 am

از تو میپرسم
جز تو چه کسی فهمیده و می فهمد
معنی نگاه ظریف و نگران یک پروانه را
که از دور
چیده شدن بی وقفه ی گلهای سرخ باغچه ی سرسبز آرزوهای عاشقی
اسیر و در بند و نا امید را می نگرد
و سکوت
سکوتی از سر
اجبار
magic20
magic20
مدیر بخش عکسها
مدیر بخش عکسها

تعداد پستها : 1803
تاريخ التسجيل : 2008-02-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

صفحه 23 از 30 الصفحة السابقة  1 ... 13 ... 22, 23, 24 ... 26 ... 30  الصفحة التالية

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد