شعرهاي گوناگون

دوست خوبی می گفت :

آدمها مثل کتابندکه تاوقتی تمام نشن جذابند. پس سعی کن خودتوتندتند

جلوی دیگران ورق نزنی تازودتموم بشی برای اینکه وقتی تموم بشی مطئن

باش میرن سراغ یک***کتاب***دیگه!!!

همیشه پیش از تو انتظار می آید و

با لحنی غریب و ترسناک می گوید

خطش بزن...........

حتی گاهی از مرداب فریاد می زنی

خطم بزن............

اما اگر تو هم بگویی

چیزی را خط نمیزنم

Age yekiro didi ke vaghti dari
Rad mishi

Bar migarde negat mikone

Bedon barash mohemi

Age yekiro didi vaghti

Dari miofti

Barmigardeh ba ajale miad

Be samtet

Bedon ke barash azizi

Age yekiro didi ke vaghti dari

Mikhandi bar migarde

Negat mikonehbedon ke

Barash ghashangi

Age yekiro didi ke vaghti

Dari gerye mikoni miad bahat

Ashk mirizeh bedon ke

Dostet dareh

Va age yeki ro didi ke

Vaghti dari ba yeki dige

Harf mizani tarket mikoneh

Bedon ashegheteh

ازم پرسيد منو بيشتر دوست داري يا زندگي تو؟ خوب منم راستش رو گفتم، گفنم زندگيمو! ازم نپرسيد چرا؛ گريه كرد و رفت اما نمي دونست كه اون خودش زندگيمه!





از من به ره تو خسته تر نيست/در عشق تو چشم بسته تر نيست/گفتي که دل شکسته خواهي/دل از دل من شکسته تر نيست



از كسي كه دوستش داري ساده دست نكش. شايديگه هيچ كس رو مثل اون دوست نداشته باشي و از كسي هم كه دوستت داره بي تفاوت عبور نكن .چون شايد هيچ وقت ، هيچ كس تو رو مثل اون دوست نداشته باشد

وقتی که درایوان دلتنگی هایت می نشینی وقتی که در پشت یک پنجره بارانی , بی هوا شاعر می شوی کسی هست که می شود به او پناه برد.کسی که در شب می توان دلتنگی ها را با او قسمت کرد نگاهت را از سنگفرش های خیس و سرد کوچه های باران زده جدا کن. می توان از تاریکی ها گذشت. می توان خود را در کوچه های سبز باور دوباره یافت.یک نفر هست, شب دلتنگیت را با او قسمت كن





): الهي! ياريمان كن كه همواره شايسته ي شكوه عظمت و لطف بي كرانه ات باشيم و تنها در هواي حضور تو به پرواز در آييم و در پناه محبت دل آراي تو هدايت شويم پس اي مهربان عنايتي فرما و شب هاي بلند نيازمان را قرين صبح اجابت و روشني خويش كن

اگه تو نباشی یا ازم جدا شی سخته دیگه زندگی برام

چشمای نجیبت وقتی ازم دورن امیدی ندارم به شبام


تا نباشي
با سيم ِنازِ مژه هات يه عمره گيتار مي زنم
نگاهِ تو کوک نکني من خودمو دار مي زنم

چــشات اگـه رو پـنجره م طــرح ستاره نزنن
دست خودم نيست دلمو به دروديوار مي زنم

تو نباشي مــن مثِ اون دخترکي که گمشده
گوشه کوچه مي شينم ازغم تو زارمي زنم
«راسپينا»

با غرور بي دليلت من را آزار نده به من خسته و بي حوصله هشدار نده

بزار اين سكوت سنگي به شكستن نرسد

به خودت بيش از اين رفت را قرار نده

من خودم رفتني ام من خودم رفتني ام

بخدا من خودم رفتني ام

تو رودخونه قلبت قايق من رفتني بود

من از اون اول مي دونستم قايقم شكستني بود

قامت خوب و قشنگت شده درمون تب من

سفرت بي انتها بود واسه ٍحقه شب من

چيزهاي تازه اي ندارم كه به پاي تو بريزم

دوست خوب مهربون ياورت باشه عزيزم



دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
.لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی.
.دل تنها و غریبم داره این گوشه می میره.
.ولی حتی وقت مردن باز سراغتو میگیره.
.میرسه روزی که دیگه قعر دریا میشه خونم.
.اما تو دریای عشقت بازمن تنهامی مونم

فاصله ها...........

فاصله هامون, حتی اشک تو چشامون, دیگه فایده ای نداره

نداره, نداره

بی کسی یامو, غربته توی صدامو, هیچ کسی باور نداره

نداره, نداره

اگه حتی فاصله از قصمون سفر کنه,

اگه حتی خاطره تو چشم تو اثر کنه,

هجرت فاصله هامون دیگه فایده ای نداره!

غربت درد صدامون دیگه فایده ای نداره,

دیگه فایده ای نداره!

غربت و غصه دیگه پایونی نداره,

ویرونه دل سرو سامونی نداره!



باید بمونم, تا همیشه تک و تنها

همیشه این دل, میشه بازیچه غمها!

فاصله هامون, حتی اشک توچشامون, دیگه فایده ای نداره نداره

دیگه فایده ای نداره, نداره!

بی کسی یامو, غربت توی صدامو, هیچ کسی باور نداره

نداره, نداره!

فاصله هامون , حتی اشک تو چشامون , دیگه فایده ای نداره

نداره, نداره,

دیگه فایده ای نداره, نداره!

دیگه فایده ای نداره, نداره

تنهایی

قانون تو تنهايي من است
و تنهايي من قانون عشق
و عشق ارمغان دلدادگيست
و اين سرنوشت سادگيست !
چه قانون عجيبي
چه ارمغان نجيبي
و چه سرنوشت تلخ و غريبي
كه هر بار ستاره هاي زندگي ات را
با دستهاي خود
راهي آسمان پر ستاره’ اميد كني
و خود در تنهايي و سكوت
با چشمهايي خيس از غرور
پيوند ستاره ها را به نظاره بنشيني
و خموش و بي صدا
به شادي ستاره هاي از تو گشته جدا
دل خوش كني
و باز هم تو بماني و تنهايي و دوري
و باز هم تو بماني و
يك عمر صبوري .......!

خوشا جانی که جانانش تو باشی

خوشا دلی که دلدارش تو باشی
خوشا دردی که درمانش تو باشی

خوشا راهی که پایانش تو باشی

ای دل تنها چیه چشم انتظاری

باز یه لحظه یه دم آروم نداری

مثل زمستون تو حسرت بهاری

باز عشقت خیمه زد روخونم

باز یادت آتیش زد به آشیونم

باز بی تو یاید تنها بمونم

بیا سکوت لبهات هنوز قربت خونست

پرنده دل من هنوز بی آشیونست

بیا پر از امید هنوز این دل خسته

هنوز به پای چشمات

پای عشقت نشسته

توی آسمون دنیا هر کسی ستاره داره

چرا وقتی نوبت ماست

آسمون جایی نداره

واسه من تنهایی درد

درد هیچکسو نداشتن

هر گل پژمرده ای رو تو کویر سینه کاشتن

حیف تو بود، حیف تو بود، ای گل من

عشق اگه بود، عشق تو بود، ای گل من

حیف تو بود، حیف تو بود، ای قلب من

...آخر جاده عاشقی تنها شدم

همیشه در انتظار کسی باش که:



1 تو را به خاطر زيبايي هاي وجودت زيبا خطاب کند نه به خاطر



جذابيتهاي ظاهريت.



2 دوباره با تو تماس بگيرد حتي وقتي تلفنهايش را قطع مي کني.



3 بيدار خواهد ماند تا سيماي تو را در هنگام خواب نظاره کند.



4 مايل باشد پيشاني تو را ببوسد حمايتگر تو باش.



5 مايل باشد حتي در زماني که درساده ترين لباس هستي، تورا



به دنيا نشان دهد..



6 دست تو را در مقابل دوستانش در دست بگيرد.



7 بي وقفه به ياد توبياورد که تا چه اندازه برايش مهم هستي و



نگران توست و چه قدرخوشبخت است که تو را در کنارش دارد.









8 زماني که تو را مي بيند به دوستانش بگويد اون خودشه



{همان کسي که مي خواستم}.



میدونین عشق من تموم این مشخصات رو داره منم بخاطره همینه که عاشقشم.



میخوام بدونی که به وجودت افتخار میکنم و همیشه به یادتم

اگر كلمه دوستت دارم قيام عليه بندهاي ميان من و توست

اگر كلمه دوستت دارم نمايشگر عشق خدايي من نسبت به توست

اگر كلمه دوستت دارم راضي كننده و تسكين دهنده قلبهاست

اگر كلمه دوستت دارم پايان همه جدايي هاست

اگر كلمه دوستت دارم نشانگر اشتياق راستين من نسبت به توست

اگر كلمه دوستت دارم كليد زندان من و توست

پس با تمام وجود فرياد ميزنم



دوستت دارم

یک دختر نابینا بود که یک دوست پسر داشت .دختره دوست پسرش رو خیلی دوست داشت و بهش میگفت : اگه من دو تا چشم داشتم واسه همیشه باهات میموندم تا یک روز یکی پیدا میشه که چشمهاش رو به دختره میده دختره وقتی دوست پسرش رو می بینه , می بینه که اونم نابیناست . به پسر میگه دیگه نمی خوام ببینمت, از پیشم برو . پسره هم وقتی داشت می رفت لبخند تلخی زد و با اشک گفت : مواظب چشمها ی من باش

یاد

ببین که از یاد شدم

خسته چو فرهاد شدم

طلسم فریاد شدم

هم نفس باد شدم





همه از تو

ای شعرو شعورم همه از تو

ای شادی و شورم همه از تو

من بی تو چه خاموشم و سردم

ای گرمی و نورم همه از تو

بی خبر

چرا هر روز بی خبر

از کوچه بس کوچه های دل مگذری

و از هیاهوی من و دل بی خبری

بیا و در من بگذر

تا ببینی هیاهو و شوق دید نت را

و عزای هر روز ندیدنت را



دیدار

دل تنگم و دیدار نمی خواهم

تنها یم و من یار نمی خواهم

من خسته ام خواب نمی خواهم

من تشنه ام و اب نمی خواهم

نام تو

من نام تو را به عاشقان خواهم گفت

بر رهگذران بی نشان خواهم گفت

من نام تو را به ابر و باد و باران

من نام تو را به کهکشان خواهم گفت



اشک

اشک شدم سیل شدم

باریدم

ماه شدم نور شدم

تابیدم

رعد شدم سوز شدم

نالیدم

اه شدم اشک شدم

باریدم

باد شدم سوز شدم

لرزیدم

گرم شدم دود شدم

خندیدم

محو شدم ماه شدم

می دیدم

وقتي يک دختر حرفي نميزند ميليونها فکر در سرش مي گذرد وقتي يک دختربحث نميکند عميقا مشغول فکر کردن است
وقتي يک دختربا چشماني پر از سوال به تو نگاه ميکند يعني نميداند تو تا چند وقت ديگر با او خواهي بود
وقتي يک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسي تو مي گويد:خوبم يعني اصلا حال خوبي ندارد
وقتي يک دختر به تو خيره مي شود شگفت زده شده که به چه دليل دروغ مي گويي وقتي يک دختر سرش را روي سينه تو مي گذارد آرزو ميکند براي هميشه مال او باشي

وقتي مي گويم دوستت دارم شايد تصور كني تنها چند واژه ي ساده را در كنار هم گذاشته ام و جمله اي را بيان كرده ام .
اما.... اين تنها يك جمله نيست !
دنياي لبريز از رويا هاي سبز و سرخ !
همين جمله ي كوتاه !
آ ري همين چند واژه خود كتابيست سر شار از معنا !
دوستت دارم يعني بي حضور تو زندگي برايم بي معناست

وقتي گلداني شكست هر كسي چيزي گفت .....حيف بود .......زيبا بود ...........كوچك بود ........ولي وقتي قلب من شكست چي؟ نه كسي فهميد نه چيزي گفت







. زندگي 3 چيز است : اشكي كه خشكيده مي شود ،لبخندي كه محو مي شود و يادي كه در عالم فراموشي مي ماند





وقتي شبيه آينه ها مهربان شدي من يك ستاره ماندم،تو كهكشان شدي غمگين و دلشكسته به راهت نشسته ام از آن شبي كه خاطره اي بي نشان شدي با من سخن بگو كه منم آشناي تو اي آشنا كه با دل من همزبان شدي مي

يک ثانيه ميشه عاشق شد توي يک ساعت ميشه يکي رو دوست داشت تو يک دقيقه ميشه يکي رو خورد کرد تو ?? دقيقه ميشه با کسي اشنا شود ولي يه عمر طول مي کشه تا کسي رو فراموش کرد

يك بار خدا در خواب چشمهايم را بوسيد، من دست دور گردنش انداختم تا لبهايش را ببوسم، نگاهي به من كرد و گفت: عشقبازي موقوف! من پيشاني خدا را بوسيدم، خدا لبخندي زد و گفت: زيارت قبول ...

يادمان باشد اگر شاخه گلي را چيديم
وقت پرپر شدنش سوز و نوايي نکنيم
پر پروانه شکستن هنر انسان نيست
گر شکستيم ز غفلت ، من و مايي نکنيم
يادمان باشد سر سجاده عشق
جز براي دل محبوب دعايي نکنيم
يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بي سرو پايي نکنيم

يادته يه روز بهم گفتي هر وقت خواستي گريه کني برو زير بارون که نکنه يه نامردياشکاتو ببينه وبهت بخنده !؟گفتم اگه بارون نيومد چي ؟.... گفتي اگه چشماي قشنگ تو بباره آسمون گريش ميگيره.... گفتم يه خواهش دارم. وقتي آسمون چشمهام خواست بباره تنهام نذار... گفتي: چشم !!حالا امروز من دارم يه گوشه ي خلوت گريه مي کنم اما آسمون نمي باره.... تو هم اون دور دورا ايستادي و داري به من مي خندي..!! آخه چرا ؟مگه گناه من چيه